تاریخ جهان

آغاز و انجام تمدن ها

امپراتوری اسکندر

بعد از جنگ پلوپونزی ، قدرت یونان تضعیف شد و این سرزمین وارد دوره ی زوال شد. همچنین توازن قوا در یونان به هم خورد. در سال 371 ق.م. ارتش تب توانست قوای شکست ناپذیر اسپارت را در نبرد لوکترا مغلوب کند.پس از آن، دیگر برای هیچ کدام از پولیس های یونان قدرتی نمانده بود تا قدرت و شکوه پیشین را احیا کنند.

در نیمه قرن چهارم پیش از میلاد، قبایل جنگجوی مقدونیه در شمال یونان به رهبری فیلیپ دوم با هم متحد شدند. اکنون یونان در مقابل آنها بی دفاع بود. یونانی ها که اقوام مقدونیه را وحشی و بی لیاقت خطاب می کردند ، هیچ گونه واکنشی در برابر اتحاد آنها انجام ندادند.

فیلیپ دوم مقدونی

فیلیپ دوم مقدونی

فیلیپ دوم ، شاه مقدونیه ، که اتحاد این سرزمین را تنها در سه سال به انجام رسانده بود، تصمیم به غلبه بر یونان گرفت. نوآوری نظامی جدیدش ، که بر فالانکس های یونانی برتری داشت که وی امکان داد تا در نبردها به سرعت پیروز شود.

فالانکس ارتش مقدونیه

فالانکس مقدونی ها که از 16 صف تشکیل می شد و واحدهای عقبی دارای نیزه های 5/2 تا 5/6 متری بودند که به آنها امکان می داد نوعی آرایش نظامی شبیه یک خار پشت عظیم به وجود آورند.

فیلیپ برای پسرش ،اسکندر ، بهترین آموزگاران یونانی را آورد تا این گونه فرهنگ سرزمین خود را با یونانی آمیخته کند. ارسطو ، فیلسوف معروف یونانی ، یکی از معلمان برجسته ی اسکندر بود که به وی آموخت یونانیان برتر از بقیه مردم جهان هستند. این اندیشه ها بود که اسکندر را تشویق به حمله به امپراتوری ایران نمود.

هم زمان فیلیپ لشکرکشی خود را به یونان آغاز نمود و تا سال 352 ق.م. کنترل تمام سرزمینهای شمال تنگه ترموپیل را در دست گرفت. در یونان هنوز هم مردم نسبت به جنگ بی تفاوت بودند. خطیب آتنی به نام دِموستن با سخنرانی های کوبنده اش از مردم خواست تا جلوی ارتش مقدونیه را بگیرند. سرانجام هنگامی که در سال 346 ق.م. معبد دلفی به دست فیلیپ افتاد ، بسیاری از یونانیان با وی همگام شدند.

در چهارم اوت 338 ق.م. سپاه متحد آتن و تب مرکب از 35 هزار سرباز در خایرونیا در غرب تب با 30 هزار سرباز مقدونی مواجه شدند. ابتدا آتنی ها با حمله ای پرشور نبرد را آغاز کردند اما دچار شکست بزرگی شده و عقب نشینی کردند. نیروهای تب در نبرد ماندند و تا آخرین نفر جنگیدند تا آنکه همگی آنها کشته شدند. پس از این پیروزی ، فیلیپ فرمانروای کل یونان شد.

فیلیپ می دانست که کنترل این همه شهر یونانی کار آسانی نیست. برای همین ، دشمنی مشترک برای یونانی ها تراشید : ایران. در 337 ق.م. نمایندگان شهرهای یونانی در کورنت دور هم جمع شدند. در این مذاکره ، فیلیپ آنها را مجبور کرد تا برای حمله به ایران تجهیزات و سرباز جمع کنند. یونانی ها که انتخاب دیگری نداشتند ، مجبور به پذیرش این دستور شدند.

فیلیپ تدارکات حمله را آغاز کرد اما سال بعد به قتل رسید. هویت قاتل نامعلوم باقی ماند اما خیلی از یونانی ها بر این باور بودند که این نقشه کارِ اسکندر و مادرش ، المپیاس، بوده است. فیلیپ اخیراً ازدواج کرده بود و پسر تازه ای داشت. نگرانی اسکندر و مادرش این بود که فیلیپ ولیعهدی را به پسر دیگرش بدهد.

اسکندر در 20 سالگی جای پدرش را گرفت و آرزوی او یعنی حمله به ایران را پی گرفت.در سال 334 ق.م. سپاهی 37 هزار نفری به فرماندهی اسکندر به سوی شرق حرکت کردند.

مجسمه ی اسکندر مقدونی

مجسمه ی اسکندر مقدونی

تا 3 سال بعد،وی توانست بخش غربی امپراتوری ایران را تصاحب کند.ابتدا یونانیان در گرانیکوس و ایسوس بر نیروهای داریوش غلبه کردند. سپس وارد فلسطین شدند و شهر صور را به مدت 7 ماه محاصره کردند. پس از آن ، در 332 ق.م. بدون جنگ مصر را گرفتند. هدف اسکندر از این جنگ گسترش فرهنگ یونانی نیز بود. او هرجا که می رفت ، شهرهای جدیدی بنا می کرد. یکی از این شهرها ، اسکندریه در شمال مصر واقع در دهانه رود نیل بود. این شهر بعدها به یکی از بزرگترین مراکز فرهنگی جهان باستان تبدیل شد.

 در پاییز 331 ق.م. ارتش اسکندر برای ادامه لشکرکشی خود،به سمت شمال شرق حرکت کرد در این زمان ، وی 47 هزار سرباز در اختیار داشت. داریوش سوم ، شاه ایران ، به محض اطلاع از خبر نزدیک شدن یونانیان به بابل ، ارتشی عظیم (شاید 200 هزار نفری) در گوگمل نزدیک رود دجله گرد آورد.

نبرد ایسوس

رویارویی داریوش سوم و اسکندر در نبرد ایسوس

در نبردی که از پی آن اتفاق افتاد، تعداد زیادی از سربازان طرفین کشته شدند. سرانجام داریوش پا به فرار گذاشت و ارتشش نیز به دنبال او عقب نشینی کرد. پس از این پیروزی بابل،شوش و تخت جمشید به دست نیروهای اسکندر افتاد.

سپس یونانی ها به تعقیب داریوش مشغول شدند. یک ساتراپ ایرانی به نام بسوس برای جلب توجه اسکندر ، داریوش را کشت. هنگامی که اسکندر از خیانت این شخص آگاه شد ، دستور داد هریک  از پاهای او را به دو درخت خم ببندند و سپس آنها را رها کنند. بدن بسوس دو تکه شد.

تا سال 326 ق.م نیروهای اسکندر به هندوستان رسیدند. در آنجا میان آنها و ارتش راجه هندی ، پوروس ، نبردی مرگبار درگرفت که به پیروزی یونانی ها انجامید. اسکندر می خواست حرکتش به سمت شرق آسیا را ادامه دهد اما سربازانش از پیشروی بیشتر امتناع ورزیدند.

اسکندر با اکراه به بابل ، پایتخت امپراتوری اش ، بازگشت و یونانی سازی فرهنگ ایرانی را از سر گرفت. این اقدام وی باعث اعتراض سردارانش شد و اسکندر در چند حرکت جنون آمیز ، تعدادی از سرداران و دوستانش را به دست خود کشت.

نقشه ی امپراتوری اسکندر

نقشه ی امپراتوری اسکندر

سرانجام اسکندر مقدونی در 324 ق.م. و در سن 33 سالگی ، احتمالاً بر اثر تب شدید ، درگذشت. بلافاصله پس از مرگش سرداران وی برای کسب قدرت با هم درگیر شدند که به تجزیه زودهنگام امپراتوری اسکندر انجامید.

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

۰۴ تیر ۹۱ ، ۱۸:۲۴ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

مقایسه هند و چین باستان

با درود بر شما دوستان گرامی

خشنودم که فرصتی دیگر فراهم شد تا بتوانم قطره ای از دریای تاریخ را به شما تقدیم کنم. این مطلب مقایسه ی کوتاهی از چین باستان وهند باستان است. دو سرزمین متفاوت که در آینده به آن ها بیشتر خواهم پرداخت.

هند باستان دوره ای از تاریخ هند است که از تمدن های موهنجودارو و هاراپا آغاز شده و به ورود مسلمانان به این کشور ختم می شود. تاریخ پر فراز و نشیبی که اکثر دوران آن را جنگ و ستیز گرفته بود. همین وضعیت را می توانیم در چین باستان هم بیابیم. چین باستان دوره ای از تاریخ چین می باشد که شروع آن ، سلسله شیا و پایانش ، امپراتوری هان شرقی است. چین در بسیاری از ادوار تاریخ باستان خود ، دچار جدایی و از هم گسیختگی بوده ولی تفاوت آشکاری هم با هند دارد.

تفاوت ها

1-هند باستان محلی برای عبور اقوام مختلف همانند آریایی ها،هون ها و مسلمانان بوده است و این کشور همواره تدافعی. در حالی که این وضعیت در چین باستان وجود ندارد. بر عکس ، در چین باستان امپراتوری های بزرگی به وجود آمدند که راهی برای این سرزمین به آسیای مرکزی باز نمودند و سرزمین خود را به پادشاهی تهاجمی نیرومندی تبدیل کردند. 2-در هند اکثر اوقات اشراف قدرت را به دست می گرفتند و هیچ گاه پیش نمی آمد که کشاورز یا کارگری اقدام به شورش نماید ولی در چین این قضیه متفاوت است. خیلی از اوقات کشاورزان با شورش خود ، حکومت وقت را سرنگون می کردند و قدرت را بدست می گرفتند. برای مثال ، امپراتوری عظیم هان زاده شورش کشاورزی به نام لیوبانگ بود. 3- در چین باستان تاریخ نگاری رایج بود و از این طریق اطلاعات ارزنده ای از این دوره به دست ما رسیده است ولی در هند این بحث کمی ضعیف تر بوده است.

شباهت ها

اگر بخواهیم به شباهت ها نگاه کنیم ، موارد زیادی برای بررسی وجود دارد : 1-در هند باستان به نوعی احساس وحدت و هویت ملی با گذر زمان ایجاد شد و در چین هم وضعیت مشابه بود و این موضوع باعث شد که مردم این سرزمین ها بیش تر اوقات در پی یکپارچگی سرزمین خود باشند. 2- در هند و چین به طور مشترک نظام طبقاتی کهنی وجود داشت که گروه های مختلف را از هم جدا نگه می داشت و زمانی که شکاف عمیقی بین این طبقات ایجاد می شد که فروپاشی حکومت نیز می انجامید. 3- هر دو کشور آیین های مختلفی را دربر می گرفته اند که به مرور زمان هرکدام از آنها شکوفا شده اند و راهی برای تبادل فرهنگی میان دو کشور پدید آورده اند؛ برای مثال، آیین بودا که در قرن 6 قبل از میلاد در هند به وجود آمد ، هزار سال بعد در امپراتور تانگ چین دین رسمی اعلام شد.

امیدوارم لذت برده باشید.

۰۵ خرداد ۹۱ ، ۱۶:۲۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

فرهنگ و تمدن بین النهرین باستان

دین:

مردمان میان دورود باستان به خدایان بسیاری معتقد بودند. آنان در شهرهای خود معابدی داشتند که بر بالای تپه ای قرار داشت و در آنجا کاهنان مراسم مذهبی را اجرا می کردند. همان طور که گفتیم، هر شهر سومری خدای مخصوص به خود را داشت  و کاهن اعظم شهر فرمانروای آن شهر بود که به او انسی می گفتند. در جنگ ها مردم برای حفظ این مجسمه ها، تا پای جان می جنگیدند؛ زیرا معتقد بودند که اسیر شدن مجسمه خدای شهر، غم و ناراحتی را برای مردم آن شهر به ارمغان می آورد. آنان به زندگی پس از مرگ معتقد بودند و  به همین دلیل، پس از مرگ وسایل شخصی  او را همراهش  در گور می گذاشتند.

هنر و معماری:

زیگورات بزرگ اور

زیگورات بزرگ در اور

توده مردم خانه های خشتی داشتند. ثروتمندان در خانه هایی از آجر زندگی می کردند اما جلوه اصلی معماری میان دورود، زیگورات های آن است. زیگورات ها به زیباترین شکل تزئین می شدند و در آن ها از کاشی کاری استفاده می شد. در این دوران موسیقی و مجسمه سازی هم رواج داشت.

کشاورزی:

بنیانی ترین عامل پیدایش شهرها و رونق زندگی اجتماعی در گذشته کشاورزی بوده است. وجود منابع آبی عظیم چون دجله و فرات و طغیان های آن ها، اصلی ترین علت رونق کشاورزی بود. گندم، جو و ذرت از جمله محصولات کشاورزی بود.

خط و نگارش:

لوح سومری دربرگیرنده نام های خدایان سومری به خط میخی ، سده ۲۴ پیش از میلاد

قدمت قدیمی ترین الواح در جهان به ۵۰۰۰ سال پیش می رسید. اولین کسانی که خط را اختراع کردند، سومری ها بودند. قدیمی ترین کتابخانه جهان در میان دورود به وجود آمده است. محتوای این الواح شامل موضوعاتی چون تعلیم و تربیت، جنگ ها، خدایان، داد و ستد و ... می شود.

استحکامات:

قدیمی ترین استحکامات متعلق به شهر اور در بین النهرین است. در آن زمان مردم دیواری دور تا دور شهر کشیدند. این دیوار چند دروازه داشت که نگهبانان زیادی از آن ها مراقبت می کردند.

علوم:

نجوم یکی از مهم ترین علوم در میان دورود است. دلیل آن پرستش ستارگان و تاثیر آنان در سرنوشت انسان ها بوده است. پزشکی هم علم مهمی در بین النهرین بود. هرچند در آن زمان آمیخته با خرافات بود؛ برای مثال، بیماری را ناشی از ورود ارواح خبیث به داخل بدن می دانستند. دیگر دانش های رایج در میان دورود، ریاضی ، حقوق، فلسفه، جغرافیا، تاریخ و داستان نویسی بودند.

امیدوارم همیشه سالم و سرحال باشید.  

۲۵ مرداد ۸۸ ، ۱۴:۵۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

بین النهرین باستان 6

بین النهرین بخشی از قلمرو ایران

پس از تصرف بین النهرین، این سرزمین به مدت زیادی  زیر تسلط هخامنشیان قرار داشت. البته در این مدت ـ که بیش از ۲۰۰ سال طول کشید ـ بابلی ها و مردم سراسر بین النهرین، شورش هایی را علیه هخامنشیان انجام دادند که البته ناموفق بودند. در یکی از این شورش ها، خشایارشا پسر داریوش بزرگ دستور داد، همه شورشیان را از بین برده و همچنین مجسمه ای را که معروف است، هرکس می خواسته در بابل پادشاه شود، باید با آن دست می داد، را از بین ببرند تا دیگر کسی جرئت نکند در بین النهرین و مخصوصا بابل، که مرکز شورش های بین النهرین بوده، ادعای پادشاهی بکند. اوضاع به همین صورت باقی ماند تا آنکه اسکندر مقدونی، پادشاه یونان و مقدونیه، به ایران حمله کرد و در اربیل، داریوش سوم، پادشاه ایران را شکست داد. پس از این پیروزی، تمامی شهرهای میان دورود دروازه های خود را یکی پس از دیگری، به روی اسکندر گشودند و او را پادشاه خود خواندند. اما دیری نپایید که اسکندر در سن ۳۲ سالگی در بابل مریض شد و درگذشت.

اسکندر مقدونی

اسکندر مقدونی

 پس از درگذشت او ، قلمروش تجزیه شد و میان سردارانش تقسیم شد. بین النهرین ، ایران ، سوریه ، فلسطین و قسمتی از ترکیه به سلوکوس رسید و او حکومت سلوکیان را در این نواحی تاسیس کرد. بیش از یک قرن بعد، حکومت سلوکیان به وسیله پارت ها که از اقوام آریایی ساکن در ایران بودند، از بین رفت و بین النهرین جز ء قلمرو ایران شد. این سرزمین تا پایان دوره ساسانیان در ایران، بین حکومت های ایرانی ( اشکانیان و ساسانیان ) و امپراتوری روم دست به دست شد و هیچ وقت، به طور کامل به طرفین جنگ نرسید. عاقبت اعراب مسلمان موفق شدند بین النهرین را تصرف کنند و به عمر بین النهرین باستان خاتمه بدهند.

۲۳ مرداد ۸۸ ، ۱۳:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

درس آموختن از تاریخ

جورج سانتایانا، فیلسوف آمریکایی قرن بیستم ، می نویسد:(( کسانی که نمی توانند گذشته را به خاطر آورند، محکوم به تکرار آنند.)) این وبلاگ تلاش می کند، تاریخ ایران و جهان را به مخاطبان بفهماند و به آنان بگوید که تاریخ فقط جنگ نیست بلکه شکوفایی انسان در طول تاریخ و پیشرفت اوست. این وبلاگ قصد توهین به هیچ کس یا جناح یا گروه خاصی را ندارد بلکه، میخواهد مردم را با تاریخ جهان آشنا سازد تا آنان بدانند، بخشی از این تاریخ هستند و خواهند بود. تاریخ به ما می آموزد که هر اتفاقی بر حادثه ای  که پس از آن به وجود می آید ، تاثیر می گذارد. پس باید از تاریخ درس بگیریم و آن اشتباهی را که گذشتگان انجام داده اند ، تکرار نکنیم. ما باید تاریخ را بخوانیم و به ناگفته های آن پی ببریم. تاریخ بدی ها، پلیدی ها و خوبی های زیادی را به خود دیده است. امیدوارم همگی از مردمان گذشته، درس و عبرت بگیریم و آینده بشر را نابود نکنیم.
۲۱ مرداد ۸۸ ، ۱۵:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

شما می توانید با عضویت در خبرنامه سایت، آخرین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.