شکوفایی و سقوط سلطنت میانه

درود فراوان بر شما دوستان محترم

من این مطلب را در رابطه با دوران اوج سلطنت میانه برایتان بازگو می کنم.

پس از مرگ منتوحوتپ سوم ، فراعنه بی کفایتی بر کشور حاکم شدند که قدرت اداره ی امور را نداشتند . در همین زمان مدعیانی برای رسیدن به سلطنت پدیدار شدند. این مدعیان ، از گوشه و کنار سرزمین برخاستند. یکی از این مدعیان آمنمحت بود که از سرزمین نوبیا به پایتخت و سلطنت رسید.

او با قدرت فرعون را کنار زد و با تصاحب تاج شاهی ، آمنمحت اول نام گرفت. وی قدرت فرمانروایان محلی را کاهش داد و ارتشی بزرگ ایجاد کرد.و پایتخت را به ممفیس انتقال داد. او در سالهای آخر عمر خویش پسرش سنوسرت را به جانشینی خود برگزید و آنگاه به جنگ با مهاجمان نوبیا پرداخت و ۱۰ سال را در دشت های نوبه گذراند و سرانجام در راه پایتخت به دست یکی از اطرافیانش کشته شد.

فراعنه پس از آمنمحت ، بناهای زیادی را در کشور برپا کردند و حتی دامنه ی تجارت مصر را به حبشه و سوریه کشاندند. در این دوره معابد و مجسمه های وسیع و غول پیکری ساخته شد.

مصر در دوران سلطنت سنوسرت سوم و آمنمحت سوم به اوج خود رسید و به یک مدعی در دوران باستان تبدیل گشت. در این دوره ، مصر صاحب ثروت و قدرت بی شماری گشت و مقدمه ای برای قدرت دوچندان آن در قرون بعدی شد.

سقوط سلطنت میانه

در دوران سلسله سیزدهم ، فرمانروایان کنترل خود را بر مصر از دست دادند. ۱۳ سال بعد از مرگ آمنمحت سوم ، بر سر جانشینی او درگیری آغاز شد و کشور به سوی نابودی رفت. در همین هنگام اقوامی از آسیای غربی به مصر سرازیر شدند. این اقوام که هیکسوس ها ( حاکم بر سرزمینهای بیگانه ) نام داشتند ، در دوران هرج و مرج به مصر آمده و در دلتای شمالی ساکن شدند و سپس در سال ۱۶۷۴ قبل از میلاد ، حمله ی گسترده ای را به مصر آغاز کردند. مصریان پایداری زیادی کردند ولی داشتن سلاح های مسی و سنگ و همچنین نبرد با پای پیاده در مقابل ارابه های اسب کش دشمن و سلاح های برنزی آن، باعث شکست مصریان شد و هیکسوس ها با تصرف ممفیس ، سلطنت میانه را برچیدند و آواریس را در نزدیکی ممفیس به پایتختی خود برگزیدند.

امیدوارم این مطلب نظر شما را جلب کرده باشد و از این وبلاگ هم راضی باشید.

 

     

                             

     سنوسرت اول                                                 سنوسرت سوم

                                              

منبع

* کتات اسرار تمدن مصر باستان - بهنام محمد پناه - انتشارات سبزان

آغاز دوران سلطنت میانه

درود بر شما دوستان عزیز

امیدوارم تعطیلات عید را به خوبی پشت سر گذاشته باشید. من  امروز بیست و یکمین مطلب خود را با تغییراتی نسبت به مطالب قبلی ارسال می کنم.

منتوحوتپ دوم یکی از حاکمان سلسله های جنوبی بود. او همواره منتظر فرصتی برای غلبه بر حاکمان هراکلیوپولیس بود. سرانجام این فرصت برایش پدیدار گشت.

سرزمین تثنیس ، یکی از ایالات تحت سلطه ی هراکلئوپولیس ،  دچار قحطی شد و حاکم آن ، از شاه هراکلئوپولیس درخواست کمک کرد. اما جوابی به او داده نشد. بنابراین ، شورش کرد و کنترل ایالتش را به دست گرفت. در آن زمان ، ایالت هراکلئوپولیس در هرج و مرج به سر می برد. به همین دلیل ، سپاه اسیوط به تثنیس حمله کرد.

منتوحوتپ فرصت را غنیمت شمرد و به شهر بی دفاع اسیوط حمله کرد و پس از تصرف این شهر ، به طرف هراکلئوپولیس حرکت کرد و این شهر را ، که دچار اغتشاش و هرج و مرج شده بود ، اشغال کرد و پس از یک قرن و نیم ، وحدت را به مصر بازگرداند.

                           

                                     

                         مجسمه منتوحوتپ دوم                               

او پس از به سر گذاشتن تاج مکمل مصر سفلی و علیا ، اقدامات خود را آغاز کرد. به سرعت به نوبیا حمله کرد و پس از پیروزی در آن جا ، نیروهای بیابانگرد لیبیایی را شکست داد.

سپس ، شروع به ساخت هرم بزرگی کرد که سنگهای درخشان و صیقل داده آن را از آن سوی نیل ، به محل ساخت می آوردند. او سرانجام پس از ۵۲ سال پادشاهی درگذشت و پسرش منتوحوتپ سوم، جای او را گرفت. منتوحوتپ سوم ، هرم بزرگی برای خود ساخت و پس از مرگش ، هرج و مرج مصر را فرا گرفت.

عکس های این مطلب

 

                                                                                     

                                              منتوحوتپ سوم                                 

 

                                                 

                     تاج فرعون ( مصر سفلی )                            تاج فرعون ( مصر علیا )

منبع

اسرار تمدن مصرباستان - نویسنده : بهنام محمد پناه  - انتشارات سبزان

پایان دوران باشکوه سلطنت قدیم

درود بر شما دوستان محترم

وقت بخیر . این بیستمین مطلبی است که برایتان ارسال می کنم. امیدوارم تا به این جا این مطالب رضایت شما را جلب کرده باشد . اگر انتقاد یا پیشنهادی درباره ی این مطالب تا به این جا دارید ، بگویید تا در نوشتن مطالب بعدی به آن توجه کنم.

فراعنه مصر طی دوران باشکوه سلسله های سوم و چهارم ، مصر را به عظمت رساندند. سلسله ی پنجم دوران باشکوه دیگری را رقم زد که به زودی به پایان رسید. در این دوران پپی دوم فرعون مصر بود . او بیشترین مدت فرمانروایی را در همه ی اعصار داراست. او ۹۴ سال فرمانروایی کرد. پس از مرگ او سلسله ی پنجم فرو پاشید و قحطی بزرگی سراسر مصر را فرا گرفت . در این دوران در آفریقای مرکزی باران کمی می بارید و نیل نیز کم تر دچار سیلاب می شد و بنابراین ، زمین های کم تری به زیر کشت می رفت . این عامل باعث قحطی در مصر و آغاز فروپاشی سلطنت قدیم بود . سلسله ی ششم پس از دورانی پر آشوب و فتنه فرو پاشید و دوران باشکوه سلطنت قدیم به اتمام رسید.

در این زمان مصریان همسایگان خود را برای قرص نانی می کشتند و  به خانه های اشراف حمله می کردند. گرسنگی در مصر بیداد می کرد و فراعنه ی ضعیف نیز قدرت مهار آن را نداشتند. مردم از فرعون کمک خواستند اما او موفق به انجام کاری نشد. به همین دلیل ، مردم کم کم ایمان خود را به فرعون به عنوان خدا از دست دادند و به این نتیجه رسیدند که فراعنه پسر خدا هستند نه خدا .

در این میان حاکمان هراکلئوپولیس ، تبس و ممفیس بر سر پادشاهی می جنگیدند. یکی از حاکمان قدرتمند محلی ، به ممفیس حمله کرد و آن جا را تصرف کرد و سلسله ی هفتم و هشتم را در این شهر تاسیس کرد. اما قدرت این فراعنه دیری نپایید و حاکمان قدرتمند هراکلئوپولیس بر حاکمان این شهر غلبه کرده و سلسله ی نهم و دهم را در هراکلئوپولیس تاسیس کردند. حاکمان جنوبی مصر  هم نمی خواستند ، تحت سلطه ی شمالی ها باشند ؛ پس ، با هم متحد شده و امپراتوری وسیعی را به پایتختی تبس به وجود آوردند و در آن جا به عنوان حاکمان سلسله ی یازدهم حکومت کردند. پس از تشکیل حکومت ، حاکمان سرزمین های جنوبی ، به طرف هراکلئوپولیس حرکت کردند ولی در راه با ارتش قدرتمند اسیوط ، متحد هراکلئوپولیس ، درگیر شدند و در این جنگ سرنوشت ساز ، شکست سختی خوردند و به قلمرو خود عقب نشینی کردند. در این سال ها ، قحطی در مصر تمام شده بود و مصر تنها به اتحاد و تجدید امپراتوری سلطنت قدیم احتیاج داشت.

دوستان عزیز در مطالب بعدی موضوعات کامل تری را در اختیارات شما خواهم گذارد.

بدرود

 

اهرام مصرباستان

درود بر شما دوستان عزیز و پارسیان سراسر جهان

در مطالب قبلی سخن ها گفتیم و حرف ها شنیدیم. همه ی شما حتی یک بار نام منشور حقوق بشر کوروش راشنیده اید. این بزرگمرد تاریخ ایران ، که به احتمال زیاد همان ذوالقرنین است ، پس از فتح بابل دستور تهیه منشور حقوق بشر را صادر کرد و این اولین منشور حقوق بشر در تاریخ است و ما پارسیان باید به ایرانی بودن خود افتخار کنیم و به خود ببالیم که این مرد بزرگ که در تاریخ رقیبی ندارد ، پادشاه ایران بوده است. از آن زمان ها بسیار گذشته ولی بهتر است بدانید که در آن زمان و در هنگام ساخت تخت جمشید به کارگران حقوق می دادند و از آن ها بیگاری نمی کشیدند. ما در این موضوع به اهرام مصر می پردازیم و به همه یادآور می شویم که بدانند ، فرق بزرگ میان ایران باستان و مصر باستان در کجاست ؟

     " هرم بزرگ خئوپس "

مدت ها بین دانشمندان اختلاف بود که چرا آرامگاه های پادشاهان را به شکل هرم می ساختند ولی آنان پس از آزمایش های فراوان دریافتند که اگر برای مثال گوشت را در یک هرم بگذاریم ، دیرتر فاسد می شود و به همین دلیل آرامگاه های فراعنه را هرمی شکل می ساختند. قبل از آن فراعنه آرامگاه های مربعی یا مستطیلی شکل داشتند. در زمان های بعدی دیگر از هرم به عنوان آرامگاه استفاده نمی شد ؛ زیرا هم هزینه فراوان و کارگران بیشتری احتیاج داشت و همین طور ، با وجود تهدید های کاهنان مبنی بر وجود جادوی خطرناک مرگ در آرامگاه ها ، عده ای ریسک می کردند و به درون آرامگاه ها راه می یافتند و آن جا را سرقت می کردند. پس از آن زمان ، در دره ای بزرگ به نام دره شاهان آرامگاه های بزرگ و متعددی ساخته شد. یکی از معروف ترین این آرامگاه ها در دره شاهان ، آرامگاه توتانخامون فرعون جوان مصری است. این مقبره توسط هاوارد کارتر در سال 1922 میلادی گشوده شد. مقبره ای که طلا اندود بود و تا به حال به سرقت نرفته بود.اولین هرم به دست ایمحوتپ پزشک و وزیر زوسر ، فرعون مقتدر   سلسله ی سوم ، ساخته شد. این هرم پلکانی است و اولین هرم سنگی در تاریخ جهان به شمار می رود. هنگام ساخت این اهرام و آرامگاه ها به کارگران هیچ گونه مزدی داده نمی شد و این در حالی بود که خزانه سلطنتی پر بود.بزرگترین هرم ، متعلق به فرعون خوفو است که خئوپس هم نامیده می شود. آماده سازی پی این هرم حدود 10 سال طول کشید و هر روز صدها کارگر از آن سوی نیل تخته سنگ های 5/2 تنی را حمل می کردند و در نیل روی کرجی سوار کرده و دوباره روی زمین حمل می کردند و آن سنگ ها را به محل ساخت هرم می برندند و در آن جا سنگ تراشان سنگ ها را صیقل داده و سپس سنگ ها را به محل قرار گرفتن آن ها می بردند. ساخت هرم بزرگ 20 سال طول کشید و به گفته هرودوت 000/100 کارگر را برای این کار استخدام کرده بودند. سخت ترین مرحله کار هنگامی بود که باید سنگ درخشان نوک هرم را در سرجایش می نشاندند و پس از این کار ، ساخت هرم خوفو پس از 20 سال به پایان رسید. خوفو هرمی بزرگ و مجسمه ابولهول را به جا گذاشته است.   اما در هنگام ساخت تخت جمشید کارگران مزد می گرفتند و نه یک مزد بخور و نمیر بلکه شکوفایی اقتصادی به حدی رسیده بود که همه رعایا در خانه خود حداقل کمی سیم و زر داشتند. پس خودمان باید اظهارنظر کنیم که کدام یک بهتر است ؟

بدرود

 

ممفیس در دوران سلطنت قدیم

ممفیس ، پایتخت سلطنت قدیم

ممفیس در دوران سلطنت منس ، برای اتحاد مصر سفلی و مصر علیا بنا شد. در این شهر، قصر سلطنتی در قلب شهر بنا شد و طبقات مختلف اجتماعی آن را در بر گرفتند. سرزمین رازها تازه دوران باشکوه خود را آغاز کرده بود و به دنبال آن بود تا در دنیا بهترین باشد. دیوارهای بلند و سفید رنگ ، کاخ فرعون را که از خشت ساخته شده بود، احاطه می کردند. نمای داخلی کاخ پر از نقاشی هایی بود که مصر را به تصویر می کشید. نقاشی های کف اتاق ها ، نمایانگر رود نیل و پرندگانی بودند که بر روی آن پرواز می کردند. نقاشی های سقف هم تصاویری از شب های مصر را نشان می داد. البته شهر های مصرباستان به دلیل آن که با خشت ساخته شده اند، همگی از بین رفته اند اما پژوهشگران موفق شده اند ، تصویری از آن دوران را بازسازی کنند. در کاخ فرعون ، مانند کاخ های امروزی ، اسباب و اثاثیه چندانی وجود نداشت و تنها وسایل آن ، صندلی ها و میزهایی با پایه به شکل پنجه شیر ، عاج هایی برای جواهرات ، صندوق هایی از جنس آبنوس و تخت هایی با کناره های مزین به طلا بودند. هر کدام از اعضای خانواده سلطنتی ، تعدادی اتاق و مستخدم داشتند. آماده کردن آن ها مدت زیادی طول می کشید و همینطور هم ، ازدواج بین اعضای سلطنتی مجاز شمرده شده و به عقیده آنان ، خون سلطنتی را خالص تر می نمود. صبح فرعون با استحمام در یک وان مرمر زیبا آغاز می شد . در این مراسم عده ی زیادی از درباریان حضور می یافتند ؛ در واقع این مراسم بیش تر جنبه ی مذهبی داشت. پس از انجام این مراسم ، فرعون نماد های پادشاهی اش را برداشته و به سالن پادشاهی می رفت تا تجارت کشور را اداره کند. ملکه و شاهزادگان هم به اتاق های مخصوص خودشان می رفتند.

اشراف ممفیس

اشراف ممفیس در حومه این شهر زندگی می کردند . خانه های آنان از داخل دارای یک حیاط بود و در آن استخری قرار داشت که روی آن ها شکوفه های زیبایی قرار داشتند و پر از ماهی بود . این خانه دارای یک معبد هم بود که افراد خانواده در آن جا عبادت می کردند. یک خانواده ی اشرافی پس از خوردن صبحانه که شامل نان ، میوه ، آبجو و شراب بود ، به فعالیت های مختلفی می پرداخت. مرد خانواده به نزد فرعون می رفت و وظایفش را انجام می داد . بعضی از این افراد ، عنوان " چشم و گوش پادشاه " را داشتند و ماُمور انجام بازجویی ها و وظایف خاص بودند.

پس از اناجم وظایف روزانه ، اشراف به مهمانی می رفتند. در این مهمانی به کارهای تردستان و نوازندگان توجه می کردند.

سایر طبقات اجتماعی

در ممفیس  سایر طبقات دیگر، اعم از هنرمندان ،  سنگ تراشان ، نجاران ، آهنگران ، آرایشگران و کشاورزان در اطراف کاخ فرعون بودند. این افراد در خانه هایی دو طبقه زندگی می کردند و خانه هایشان در کوچه های تنگ و باریکی قرار داشت . این افراد از طلوع خورشید تا شب مشغول کار بودند. نجاران در کارگاه هایی متصل به قصر، با وسایلی ابتدایی برای قصر فرعون میز و صندلی و تخت های مزین و زیبایی می ساختند و همه ی زحماتشان را به پای فرعون می ریختند . آهنگران در کارگاه هایی متصل به قصر یا معبد کار می کردند . در این مکان آن ها با تمام تلاش و نیروی خود ، ابزار و وسایل فلزی می ساختند. ارتش مصر در آن زمان به سلاح های چوبی و مسی دسترسی داشت و هنوز به مرحله قدرت خود نرسیده بود. در این دوران در بین النهرین ارابه ها و سلاح های آهنی به کار می رفت ولی در مصر این فناوری های پیشرفته جنگی هنوز به وجود نیامده بود.

آرایشگران هم در خیابان ها به دنبال مشتری می گشتند. زندگی در دوران مصر سلطنت قدیم ، برای مردم طبقات پایین بسیار سخت و دردناک بود.

امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه . امیدوارم همیشه سالم باشین.