در سال 184ق.م. امپراتوری باشکوه ماوریا فرو پاشید. به دنبال آن، هند وارد دوره ای از تاریخ خود شد که آن را پادشاهی های میانه می نامند. در این دوره هند به چندین پادشاهی در دکن ، کالینگا ، ماگادها ، پادشاهی هند-یونانی و دودمان های شمال غربی تقسیم می شد.
در این دوره ، شکوفایی فرهنگی هند به اوج خویش رسید. پایه گذار این دوره غنی ، دولت سونگا بود که با ساخت معابد عظیم بودایی قدرت معماری خود را نمایاند و با ایجاد بسترهای فرهنگی مناسب برای گسترش ادبیات ، آموزش و هنرهای زیبا به مدت یک قرن اقتدار بی پایانی را برای خود رقم زد.
نظیر این حکومت در مرکز فلات دکن نیز وجود داشت. دودمان آندهرا سرزمین زیر نفوذش را به کشوری مرفه و کامیاب بدل کرد. همچنین آنان به تقلید از یونانی ها سکه های حاوی نقوش و تصاویر شاهان را ضرب کردند.
گرچه مرکز هند شاهد غنای فرهنگی بی نظیر بود ، شمال غربی آن و خصوصاً مناطق رود سند در آشفتگی سیاسی فرو رفته بود. در اوایل قرن نخست پیش از میلاد سکاها که قومی سفید پوست از آسیای مرکزی بودند ، پادشاهی هند-یونانی را نابود کردند. مدتی بعد از آن ، موج دیگری از اقوام آسیایی با نام یوئه چی به رود سند حمله کرده و پس از بیرون راندن سکاها ، در آنجا سلطه سیاسی یافتند.
این اقوام به کوشان ها معروف شدند. کسانی که پس از ناآرامی های آن زمان ، دودمانی شکوفا و نیرومند را بنیان نهادند. حکام کوشان به آیین بودا گرویدند و برای نخستین بار ، ساخت مجسمه ها و تندیس های بودا را آغاز کردند.
امپراتوری سونگا در ۱۸۰ ق.م.
در این برهه ی زمانی بود که دودمان گوپتا روی کار آمد. موسس این سلسله ، چاندراگوپتای اول بود که در اوایل قرن چهارم میلادی قدرت را در ماگادها به دست گرفت. وی خود را شاه شاهان خواند و با فتوحات محدود خویش ، زمینه را برای قدرت گیری خاندانش فراهم کرد.
با مرگ او در 335 میلادی ، پسرش ، سَمودراگوپتا به سلطنت رسید و با لشکرکشی های گسترده، قلمرو خود را چندین برابر کرد. گرچه هیچ گاه نتوانست کوشان و پادشاهی های دکن را از بین ببرد.
در سال 375 که سمودراگوپتا پس از فرمانروایی طولانی درگذشت، حکومت به پسرش راماگوپتا رسید که به زودی مقامش را به برادرش ، چاندراگوپتای دوم داد. این شاه جوان که تا 415 میلادی به حکومت پرداخت ، دودمان گوپتا را به اوج قدرت و نفوذش رساند.
سکه های دوره چاندراگوپتای اول
وی به خود لقب باشکوه همسان آفتاب را داد و برضد کوشان ها به لشکرکشی های متعدد اقدام کرد. تا سال 409 میلادی ، هند غربی به کل تحت سیطره ی شوکت و قدرتش درآمد. پس از آن نفوذ گوپتا ، پس از ازدواج دختر چاندراگوپتا با یکی از شاهان نیرومند دکن ، به کل شبه قاره ی هند رسید.
در این دوره دودمان گوپتا به نقطه ای از جلال و عظمت رسید که به گفته تاریخدانان امروزی با سطح رفاه در امپراتوری روم برابری می کرد. همچنین پیشرفت های پزشکی این عصر نیز مشهود است. پزشکان هندی توانستند در به دنیا آوردن نوزادان با عمل سزارین ، جا انداختن استخوان های شکسته و پیوند زدن پوست آسیب دیده به موفقیت های بزرگی برسند.
ریاضیات و نجوم نیز سهمی از پیشرفت را عهده دار بود. هندی ها در این زمان مفهوم عدد صفر و دستگاه اعشاری را به خوبی متوجه شدند. ستاره شناسان هند نیز به کروی بودن زمین پی بردند. کالیداسا که معروف ترین شاعر هندوی عصر گوپتا می باشد ، با اشعار ظریف و زیبایش به قدری مخاطبانش را به وجد آورد که او را بعدها شکسپیر هند نامیدند.
امپراتوری گوپتا در اوج قدرت
پس از مرگ چاندراگوپتای دوم ، دودمان گوپتا به سرعت وارد انحطاط و زوال گردید. حکومت پسر وی ، کوماراگوپتا ، توام با حملات ویرانگر اقوام هون به هند غربی بود. این اقوام خشن از تمدن عظیم هند چیزی جز ویرانی به جای نگذاشتند.
سکاندراگوپتا (454-467 ) ، پسر کوماراگوپتا ، توانست این مهاجمان را شکست دهد اما باز هم در پایان قرن 5 میلادی ، گروه دیگری از هون ها، هون های سفید، یورشی عظیم را به هند آغاز کردند. این گروه موفق به تصرف پنجاب شده و به داخل دره گنگ حمله کردند.
سرانجام اتحاد موقت شاهان هند ، هون ها را در حدود 530 میلادی شکست داد اما دیگر چیزی از امپراتوری بزرگ گوپتا نمانده بود. باز هم هند به چندین دولت ناتوان و ضعیف تقسیم شد. پس از این واقعه ، دوره ی طولانی و باشکوه هند باستان خاتمه یافت.
منبع :
کتاب هند باستان / دان ناردو / ترجمه ی مهدی حقیقت خواه / انتشارات ققنوس
لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
موفق باشید.