تاریخ جهان

آغاز و انجام تمدن ها

امپراتور تائی‌شو

تائی شو

زمان و مکان تولد :               31 اوت 1879

زمان و مکان مرگ:           25 دسامبر 1926

دوره حکومت :                1912 تا 1926 م.

امپراتور تائی‌شو فرزند امپراتور میجی و رهبر ژاپن در عصر تائی‎‌شو بود. در دوره سلطنت او که از 1912 تا 1926 به طول انجامید ، ژاپن به سرعت از نظر اقتصادی پیشرفت کرد.

**************

شاهزاده تائی‌شو که سومین پسر امپراتور میجی محسوب می شد ، به دنبال مرگ دو برادر بزرگترش به مقام ولیعهدی رسید. او در 30 ژوئیه 1912 به جای پدرش به سلطنت رسید. امپراتور تائی‌شو برخلاف پدرش ، قدرت اجرایی نداشت؛ در واقع در زمان حکومت او ، سلطنت مشروطه کاملاً نظامی پذیرفته شده و واقعی در ژاپن بود. امپراتور در سالهای پایانی دچار جنون شد ؛ لذا ، اختیارات خود را به طور موقت به ولیعهدش - شاهزاده هیروهیتو - سپرد.

از دوره سلطنت او به عنوان عصر گسترش دموکراسی در ژاپن یاد می شود. در عرصه سیاست خارجی نیز ژاپن توانست خود را به عنوان یکی از 5 قدرت برتر جهان مطرح کند.

۱۳ آبان ۹۳ ، ۲۲:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

فردریک ویلهلم چهارم، پادشاه پروس

         " فردریک ویلهلم چهارم "

زمان و مکان تولد :           15 اکتبر 1795 در شهر برلین

زمان و مکان مرگ:           2 ژانویه 1861 در شهر پوتسدام

مدت حکومت :               1840 تا 1861 میلادی

خاندان سلطنتی :           هوهن‌زولرن

ولیعهد :                      شاهزاده ویلهلم

*******

او ششمین پادشاه پروس از 1840 تا 1861 میلادی بود که سیاست سنتی و مرتجع وی سبب بروز انقلاب 1848 در پروس شد. او موفق شد انقلاب را سرکوب کند اما از 1857 به بعد به دلیل سکته ناتوان شد و امور سلطنت را به برادرش ویلهلم اول واگذار نمود.

او که پسر شاه فردریک ویلهلم سوم بود ، در جوانی به یادگیری امور نظامی پرداخت و به سرعت در سبک هنری رومانتیسم نیز پیشرفت کرد. فرماندهی نظامی او در جنگ با ناپلئون ، نشان داد که به خوبی با ارتش و نظامی‌گری آشناست.

او با فلاسفه و سیاستمداران آلمانی دوست بود و از طریق آنان به نوع حکومت آریستوکراسی (حکومت نخبگان در کشور) اعتقاد یافت و پس از آنکه به سلطنت رسید ، کوشید تا این نظام حکومتی را در پروس پیاده کند.

 در واقع هنگامی که در 1848 کشورش با انقلاب مواجه شد و آزادی‌خواهان خواستار طرح قانون اساسی برای پروس شدند ، او قانون اساسی را یک ''تکه کاغذ بی ارزش'' خواند. فردریک ویلهلم به ارزش‌های حکومتی قدیم و به عبارتی دیگر ، ارتجاع علاقه مند بود و به همین دلیل در مقابل اندیشه‌های متجددانه‌ی انقلاب فرانسه ایستاد.

 انقلاب 1848 

 در مارس 1848 انقلابیون در پروس - که متاثر از اندیشه‌های انقلاب فرانسه بودند - در مقابل قدرت شاه ایستادند. درگیری‌های خیابانی به اوج خود رسید و صدها نظامی و غیرنظامی کشته شدند. عاقبت شاه مجبور شد اعتراضات مردم را بپذیرد. او در مراسمی دسته‌جمعی از میان خیابان‌های برلین گذشت و همراه با پرچم سیاه ، سرخ و طلایی - که نمادهای آلمان متحد به حساب می آمدند - به مردم اعلام کرد که اینک تمام تلاش خود را برای اتحاد ممالک آلمان خواهد کرد.

" درگیری‌های خیابانی در برلین ؛ مارس 1848 "

او سپس مجبور شد به ایجاد پارلمان ملی پروس تن دهد اما این بار نیز تحت نفوذ اطرافیانش دست به کارهای خودسرانه زد ؛ پارلمان ملی را منحل کرد و قانون اساسی جدیدی متناسب با عقاید خود جایگزین قانون قبلی کرد.

 فردریک ویلهلم در آوریل 1849 عنوان امپراتور کل آلمان را که لیبرال‌های پروسی به او پیشنهاد داده بودند رد کرد ؛ تنها به این دلیل که به خاطر اندیشه‌های مرتجعانه و سنتی خود باور داشت که این پیشنهاد باید توسط شاهزادگان آلمانی به وی داده شود.


" پارلمان ملی پروس "

پایان سلطنت

در سال 1857 سکته منجر به ناتوانی و از کار افتادگی او شد. از این زمان تا 1861 ، او دیگر نتوانست به کارهای حکومتی بپردازد ؛ لذا ، برادرش ویلهلم اول - که از مرگ شاه در 1861 به سلطنت رسید - به عنوان نایب‎‌السلطنه اداره امور را بر عهده گرفت.

۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

فردریک ویلهلم سوم، پادشاه پروس

     " فردریک ویلهلم سوم "

زمان و مکان تولد :            3 اوت 1770 در شهر پوتسدام

زمان و مکان مرگ:            7 ژوئن 1840 در شهر برلین

مدت حکومت :                 1797 تا 1840 میلادی

خاندان سلطنتی :             هوهن‌زولرن

ولیعهد :                        شاهزاده فردریک ویلهلم

*******

 فردریک ویلهلم پنجمین پادشاه تاریخ پروس بود که جانشین پدرش - فردریک ویلهلم دوم - شد. او به دلیل سهل انگاری پدرش در تربیت وی ، نتوانست روحیه سلطنت کردن را در خود بپروراند و به این دلیل ، فرمانده نظامی موفقی نبود.

فردریک ویلهلم فردی منزوی و البته بی روح و نشاط بود. او همچنین تحت نفوذ شدید همسرش قرار داشت.

سیاست بی‌طرفی فردریک ویلهلم در جریان جنگهای ناپلئونی - که میان فرانسه و قدرتهای اروپایی رخ داد - منجر به کاهش حیثیت و اعتبار پروس شد.

اصلاحات داخلی او منجر به تضعیف حکومت خودکامه پادشاهی در پروس گردید. البته عوامل مهمی در تصمیم شاه برای ایجاد اصلاحات نقش داشتند :

در سال 1806 دامنه جنگ فرانسه و اتریش این بار به قلمرو پروس کشیده شد. ناپلئون بناپارت - امپراتور فرانسه - در نبرد ینا (14 اکتبر 1806) موفق شد ارتش پروس را شکست داده و متعاقب آن ، دولت این کشور را به تسلیم وادارد.

" در میانه نبرد ینا ، سواره‌نظام فرانسه پرچم پروس را به غنیمت گرفته "

پروس پس از این جنگ بخش بزرگی از قلمرو خود در آلمان را از دست داد. اینک پادشاه متوجه شد که کشورش نیاز به اصلاحات اساسی دارد.

طرح این اصلاحات به دو تن از وزرای کشور - کارل اشتین و کارل فون هاردنبرگ - سپرده شد. اصلاحات مذکور برای کشور مفید واقع شد اما تنها قدرت بوروکراسی را تقویت کرد. (بوروکراسی بدین معناست که قدرت در اختیار دیوان‌سالاران قرار گیرد و تصمیمات مهم توسط آنان گرفته شود.)

" هاردنبرگ ، یکی از دو وزیری که اصلاحاتی در پروس انجام داد. " 

 

در 1814 میلادی ، ارتش پروس تحت فرماندهی ژنرال برجسته بلوخر توانست نیروهای فرانسه را شکست دهد. در همان سال ، کنگره وین برگزار شد.

این کنگره که آینده اروپای پس از ناپلئون را تعیین می کرد ، چهار کشور را به عنوان دولتهای اصلی اروپا به رسمیت شناخت : روسیه ، پروس ، اتریش و بریتانیا.

قرار شد بخش بزرگی از ناحیه ساکسونی ، ایالت راین و وستفالی به پروس داده شود.

25 سال پایانی سلطنت فردریک ویلهلم همراه با استبداد و خودکامگی طی شد اما آزادی‌خواهان همچنان کوشیدند تا با پیگیری خواسته‌های خود ، پروس را به کشوری آزاد تبدیل کنند. این مسئله موجب بروز رویدادهای مهمی در تاریخ آلمان شد. 

 

 

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

شما می توانید با عضویت در خبرنامه سایت، آخرین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.