تاریخ جهان

آغاز و انجام تمدن ها

خدایان اصلی روم باستان

رومیان نیز همانند بسیاری از ملل باستان ، خدایان متعددی را می پرستیدند. برخی از این خدایان در اصل ایتالیایی بودند اما یونان هم خدایان متعددی را یا مستقیم و یا غیرمستقیم وارد فرهنگ رومی کرد. به طور مثال ، ژوپیتر که از اتروسک ها به روم رسید ، جلوه ای دیگر از زئوس یونانی بود. ایزدان رومی به مرور زمان تاثیر فراوانی بر فرهنگ رومیان گذاردند. سرانجام نیز در قرن 4 میلادی بود که با رسمی شدن مسیحیت در امپراتوری روم ، پرستش خدایان قدیمی ممنوع شد.

خدایان اصلی روم باستان به شرح زیر می باشند :

ژانوس : پدر خدایان و ایزد خورشید و دروازه ها بود که بر همه ی خدایان فرمان می راند.

ژانوس

ژانوس

مارس : مارس اصیل ترین خدای رومی بود که پدر رمولوس (بنیانگذار شهر رم)، خدای کشاورزی و جنگ محسوب می شد.

مارس

پیکره ی مارس

ژوپیتر : وی در اصل خدای اتروسکی بود و وظیفه اش فرمانروایی بر صاعقه و آذرخش و خورشید و ماه بود.

 ژوپیتر

ژوپیتر

ژونون : الهه روشنایی ، باروری و نگهبان زنان بود که همه ی اقوام ایتالیایی به وی اعتقاد داشتند. او همچنین خواهر و همسر ژوپیتر بود.

ژونون

ژونون

وستا : او الهه آتش و زمین بود که پیکره ی زیادی از وی باقی نمانده و تنها تصاویر روی سکه ها او را نشان می دهند.

وستا

تصویر وستا بر روی سکه

وولکان : او یکی از کهن ترین خدایان رومی است که وظایفش مشابه ژوپیتر می باشد زیرا او را در طول زمان جلوه ای از ژوپیتر تلقی می کردند.

وولکان

وولکان

ساتورن : وی نیز همانند وولکان قدیمی و کهن بود و کارش کمک به کشاورزی و کارگران بود.

معبد ساتورن

ویرانه های معبد بزرگ ساتورن

مینِروا : او نیز مانند بسیاری از خدایان رومی ، اصلیتی اتروسکی داشت. مینروا الهه ی تجارت و صنعت و علم بود که بعدها ویژگی های جنگاوری به خود گرفت.

تصویر مینروا

نقاشی مینروا

مرکوری : مرکوری در قرن 5 ق.م. ظاهر شد؛زمانی که ایزد بازرگانی بود.همچنین یکی از وظایف وی ، سرپرستی پیغام ها بود.

طرحی از معبد مرکوری

طرحی از معبد مرکوری

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

۰۹ تیر ۹۱ ، ۰۷:۲۸ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

زوال یونانی ها

سه قرن بعد از مرگ اسکندر،آخرین دوره ی مهم قدرت یونانیان بود که آن را عصر یونانی مآبی یا هلنی می نامند. دوره ای که یونان برای آخرین بار به عنوان ابرقدرت مستقل و پیشرو تمدن غرب درخشید و سرانجام از صحنه محو شد.

به دنبال مرگ اسکندر ، سردارانش برای به دست آوردن تاج و تخت به جان هم افتادند. برای چند دهه قلمرو وسیع اسکندر ، عرصه ی تاخت و تاز لشکرهایی بود که به دنبال ثروت و قدرت بودند. گرچه اسکندر پسر خردسال و برادرش را به جای گذاشت، اما هردوی آنها در هرج و مرجِ پس از مرگ اسکندر ، کشته شدند. سپس بزرگترین سرداران اسکندر جنگی خونین را با یکدیگر آغاز کردند که عبارت بودند از : آنتیپاتر ، کراتاروس ، آنتیگونوس ، پردیکاس ، سلوکوس ، ائوِمِنس و بطلمیوس.

این درگیری های خونین به جنگهای دیادوخی (323-281 ق.م.) معروف شد. سرانجام پس از سالها نبرد ، سه تن از سرداران اسکندر قلمرو او را میان خویش تقسیم کردند: بطلمیوس سلسله ی بطالسه را در مصر تاسیس کرد و به خود لقب فرعون داد.

سلوکوس بیش ترین قلمرو را از آن خود کرد که شامل ایران ، آسیای صغیر (ترکیه) و سوریه و عراق بود. سلوکوس در این سرزمین ها، سلسله ی سلوکیه را برپا نمود.همچنین سیستم پولیس های یونانی را در سرزمین هایش به اجرا درآورد.

در مقدونیه و یونان نیز قدرت به آنتیگونوس و جانشینان رسید که تحت عنوان پادشاهی مقدونی بر آن فرمان راندند.

تجزیه ی قلمرو اسکندر پس از مرگش

نقشه ی قلمرو اسکندر پس از مرگش ؛ قابل توجه است که این نقشه متعلق به اواسط جنگهای دیادوخی است. زیرا بعدها آنتیگونوس (بنفش) یونان و مقدونیه را گرفت و آسیای صغیر و شام را به سلوکوس واگذار کرد.

این پادشاهی ها برای ادامه ی حیات خود دچار مشکل شدند ؛ ابتدا، پارت ها که گروهی از سوارانِ ماهر ایرانی بودند ، از سلوکیه مستقل شدند.

در پادشاهی مقدونی نیز اوضاع چندان خوب نبود. در سال 280 ق.م. گُل ها ، قومی نیمه متمدن در اروپای مرکزی و فرانسه کنونی ، به یونان حمله ور شدند. گُل ها با وحشی گری کامل یونان را به خاک و خون کشیدند و هرآن چه از زیبایی و شکوهش مانده بود گرفتند.

اینک آتن دیگر قدرت بازرگانی مدیترانه نبود و اعتبارش را به انطاکیه (در شام) و اسکندریه مصر واگذاشته بود.آتن اکنون شهری بی نظم و کثیف بود که هرروز عده ای آن را ترک می کردند اما اسکندریه با یک میلیون نفر جمعیت ، مرکز فرهنگی، علمی و تجاری بود. انطاکیه نیز با 600 هزار تن جمعیت به همان اندازه باعظمت بود.

پیشرفت علم نیز مشهود بود. آریستارخوس ساموسی ، ستاره شناس برجسته یونانی ، ثابت کرد که زمین کروی است.ارشمیدس در قرن سوم پیش از میلاد در سیراکوز سیسیل،اصل خاصیت شناوری را کشف کرد. همچنین او مقدار عدد پی (14/3) را اندازه گرفت.

ارشمیدس

ارشمیدس برجسته ترین ریاضیدان و دانشمند عصر یونانی مآبی بود.

در اسکندریه دانشگاهی به نام موزه تحت حمایت مالی بطالسه به وجود آمد. دانشمندان مختلف از همه جا به این مکان می آمدند و با یکدیگر مباحثه ی علمی می کردند. کتابخانه ی بزرگ این دانشگاه دارای 700 هزار جلد کتاب بود که متاسفانه در اواخر عصر امپراتوری روم سوخت و از بین رفت.

در این زمان ، قدرت یونان در حال فروپاشی بود. از قرن سوم پیش از میلاد ، رومی ها در ایتالیا فتح سرزمین های حاشیه دریای مدیترانه را آغاز کردند. در سال 146 ق.م. پس از جنگی خونین در مقدونیه ، پادشاهی مقدونی سقوط کرد. سلوکیان مقاومت بیش تری کردند ولی در 64 ق.م. مطیع روم شدند. آخرین حکومت باقی مانده ،یعنی بطالسه، در سال 31 ق.م. و بعد از نبرد دریایی آکتیوم سقوط کرد و آخرین فرعون بطالسه ، کلئوپاترا ، خودکشی کرد.

نبرد دریایی آکتیوم

با پیروزی روم بر بطالسه ، عصری مهم در تاریخ جهان به پایان رسید. یونان باستان که به مدت دو هزار سال ، رهبر تمدن اروپایی بود ، به تاریخ پیوست.

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

۰۵ تیر ۹۱ ، ۱۱:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

امپراتوری اسکندر

بعد از جنگ پلوپونزی ، قدرت یونان تضعیف شد و این سرزمین وارد دوره ی زوال شد. همچنین توازن قوا در یونان به هم خورد. در سال 371 ق.م. ارتش تب توانست قوای شکست ناپذیر اسپارت را در نبرد لوکترا مغلوب کند.پس از آن، دیگر برای هیچ کدام از پولیس های یونان قدرتی نمانده بود تا قدرت و شکوه پیشین را احیا کنند.

در نیمه قرن چهارم پیش از میلاد، قبایل جنگجوی مقدونیه در شمال یونان به رهبری فیلیپ دوم با هم متحد شدند. اکنون یونان در مقابل آنها بی دفاع بود. یونانی ها که اقوام مقدونیه را وحشی و بی لیاقت خطاب می کردند ، هیچ گونه واکنشی در برابر اتحاد آنها انجام ندادند.

فیلیپ دوم مقدونی

فیلیپ دوم مقدونی

فیلیپ دوم ، شاه مقدونیه ، که اتحاد این سرزمین را تنها در سه سال به انجام رسانده بود، تصمیم به غلبه بر یونان گرفت. نوآوری نظامی جدیدش ، که بر فالانکس های یونانی برتری داشت که وی امکان داد تا در نبردها به سرعت پیروز شود.

فالانکس ارتش مقدونیه

فالانکس مقدونی ها که از 16 صف تشکیل می شد و واحدهای عقبی دارای نیزه های 5/2 تا 5/6 متری بودند که به آنها امکان می داد نوعی آرایش نظامی شبیه یک خار پشت عظیم به وجود آورند.

فیلیپ برای پسرش ،اسکندر ، بهترین آموزگاران یونانی را آورد تا این گونه فرهنگ سرزمین خود را با یونانی آمیخته کند. ارسطو ، فیلسوف معروف یونانی ، یکی از معلمان برجسته ی اسکندر بود که به وی آموخت یونانیان برتر از بقیه مردم جهان هستند. این اندیشه ها بود که اسکندر را تشویق به حمله به امپراتوری ایران نمود.

هم زمان فیلیپ لشکرکشی خود را به یونان آغاز نمود و تا سال 352 ق.م. کنترل تمام سرزمینهای شمال تنگه ترموپیل را در دست گرفت. در یونان هنوز هم مردم نسبت به جنگ بی تفاوت بودند. خطیب آتنی به نام دِموستن با سخنرانی های کوبنده اش از مردم خواست تا جلوی ارتش مقدونیه را بگیرند. سرانجام هنگامی که در سال 346 ق.م. معبد دلفی به دست فیلیپ افتاد ، بسیاری از یونانیان با وی همگام شدند.

در چهارم اوت 338 ق.م. سپاه متحد آتن و تب مرکب از 35 هزار سرباز در خایرونیا در غرب تب با 30 هزار سرباز مقدونی مواجه شدند. ابتدا آتنی ها با حمله ای پرشور نبرد را آغاز کردند اما دچار شکست بزرگی شده و عقب نشینی کردند. نیروهای تب در نبرد ماندند و تا آخرین نفر جنگیدند تا آنکه همگی آنها کشته شدند. پس از این پیروزی ، فیلیپ فرمانروای کل یونان شد.

فیلیپ می دانست که کنترل این همه شهر یونانی کار آسانی نیست. برای همین ، دشمنی مشترک برای یونانی ها تراشید : ایران. در 337 ق.م. نمایندگان شهرهای یونانی در کورنت دور هم جمع شدند. در این مذاکره ، فیلیپ آنها را مجبور کرد تا برای حمله به ایران تجهیزات و سرباز جمع کنند. یونانی ها که انتخاب دیگری نداشتند ، مجبور به پذیرش این دستور شدند.

فیلیپ تدارکات حمله را آغاز کرد اما سال بعد به قتل رسید. هویت قاتل نامعلوم باقی ماند اما خیلی از یونانی ها بر این باور بودند که این نقشه کارِ اسکندر و مادرش ، المپیاس، بوده است. فیلیپ اخیراً ازدواج کرده بود و پسر تازه ای داشت. نگرانی اسکندر و مادرش این بود که فیلیپ ولیعهدی را به پسر دیگرش بدهد.

اسکندر در 20 سالگی جای پدرش را گرفت و آرزوی او یعنی حمله به ایران را پی گرفت.در سال 334 ق.م. سپاهی 37 هزار نفری به فرماندهی اسکندر به سوی شرق حرکت کردند.

مجسمه ی اسکندر مقدونی

مجسمه ی اسکندر مقدونی

تا 3 سال بعد،وی توانست بخش غربی امپراتوری ایران را تصاحب کند.ابتدا یونانیان در گرانیکوس و ایسوس بر نیروهای داریوش غلبه کردند. سپس وارد فلسطین شدند و شهر صور را به مدت 7 ماه محاصره کردند. پس از آن ، در 332 ق.م. بدون جنگ مصر را گرفتند. هدف اسکندر از این جنگ گسترش فرهنگ یونانی نیز بود. او هرجا که می رفت ، شهرهای جدیدی بنا می کرد. یکی از این شهرها ، اسکندریه در شمال مصر واقع در دهانه رود نیل بود. این شهر بعدها به یکی از بزرگترین مراکز فرهنگی جهان باستان تبدیل شد.

 در پاییز 331 ق.م. ارتش اسکندر برای ادامه لشکرکشی خود،به سمت شمال شرق حرکت کرد در این زمان ، وی 47 هزار سرباز در اختیار داشت. داریوش سوم ، شاه ایران ، به محض اطلاع از خبر نزدیک شدن یونانیان به بابل ، ارتشی عظیم (شاید 200 هزار نفری) در گوگمل نزدیک رود دجله گرد آورد.

نبرد ایسوس

رویارویی داریوش سوم و اسکندر در نبرد ایسوس

در نبردی که از پی آن اتفاق افتاد، تعداد زیادی از سربازان طرفین کشته شدند. سرانجام داریوش پا به فرار گذاشت و ارتشش نیز به دنبال او عقب نشینی کرد. پس از این پیروزی بابل،شوش و تخت جمشید به دست نیروهای اسکندر افتاد.

سپس یونانی ها به تعقیب داریوش مشغول شدند. یک ساتراپ ایرانی به نام بسوس برای جلب توجه اسکندر ، داریوش را کشت. هنگامی که اسکندر از خیانت این شخص آگاه شد ، دستور داد هریک  از پاهای او را به دو درخت خم ببندند و سپس آنها را رها کنند. بدن بسوس دو تکه شد.

تا سال 326 ق.م نیروهای اسکندر به هندوستان رسیدند. در آنجا میان آنها و ارتش راجه هندی ، پوروس ، نبردی مرگبار درگرفت که به پیروزی یونانی ها انجامید. اسکندر می خواست حرکتش به سمت شرق آسیا را ادامه دهد اما سربازانش از پیشروی بیشتر امتناع ورزیدند.

اسکندر با اکراه به بابل ، پایتخت امپراتوری اش ، بازگشت و یونانی سازی فرهنگ ایرانی را از سر گرفت. این اقدام وی باعث اعتراض سردارانش شد و اسکندر در چند حرکت جنون آمیز ، تعدادی از سرداران و دوستانش را به دست خود کشت.

نقشه ی امپراتوری اسکندر

نقشه ی امپراتوری اسکندر

سرانجام اسکندر مقدونی در 324 ق.م. و در سن 33 سالگی ، احتمالاً بر اثر تب شدید ، درگذشت. بلافاصله پس از مرگش سرداران وی برای کسب قدرت با هم درگیر شدند که به تجزیه زودهنگام امپراتوری اسکندر انجامید.

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

۰۴ تیر ۹۱ ، ۱۸:۲۴ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

جنگ پلوپونزی

هر تمدنی زمانی که به اوج قدرت خویش می رسد، زوالش نیز به آرامی آغاز می شود. تمدن یونان نیز از این موضوع مستثنی نبود. در زمانی که یونان به بالاترین نقطه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی خود در طول تاریخش رسیده بود ، جنگ پلوپونزی روی داد که ریشه های این تمدن را خشک کرد.

متحدان اسپارت و آتن در جنگ پلوپونزی

متحدان آتن (نارنجی رنگ) در مقابل متحدان اسپارت (سبز رنگ )

شعله ی بی اعتمادی میان آتن و اسپارت نسبت به هم ، زبانه کشید و بعدها تمام دنیای یونانی را در کام خود فرو برد. این جنگ را پلوپونزی می نامند؛ زیرا ، اسپارت و بسیاری از متحدانش در شبه جزیره پلوپونزیا قرار داشتند. عامل مستقیم شروع جنگ داخلی میان دموکرات ها و الیگارش ها در کورسیا یکی از مهاجرنشینان کورنت ، متحد اسپارت ، بود.(435 ق.م.) الیگارش ها از کورنت کمک خواستند ولی سپاه کورنت در مقابله با دموکرات ها شکست خورد و هنگامی که تصمیم به اعزام نیروی بیشتری گرفت ، آتن به درخواست دموکرات ها ارتشی را به کورسیا فرستاد که توانست نیروهای کورنت را برای دومین بار شکست دهد.

کورنت به اسپارت روی آورد ولی اسپارتی ها هنوز هم برای ورود به جنگ مردد بودند.پریکلس نقشه ای کشید که هدف از آن  نمایش قدرت آتن بود تا اسپارت و متحدانش درباره ی جنگ بیشتر فکر کنند. آتنی ها دولت-شهر مگارا ، یکی از مهم ترین متحدان اسپارت، را تحریم اقتصادی کردند. به طوری که پس از چند ماه ساکنان این شهر در آستانه گرسنگی قرار گرفتند. اسپارت این اقدام را توهین به خود تلقی کرد و در 431 ق.م. به آتن اعلان جنگ داد.

دیوارهای طولانی آتن

دیوارهای طولانی آتن به مردم شهر این امکان را می داد که در پشت آنها ، پناه گرفته و در عوض از طرف ناوگان خود برای تهیه غذا پشتیبانی شوند.

در تابستان همان سال سی هزار سربازِ اسپارت و متحدانش ، به حومه ی آتن حمله کرده و مزارع و خانه ها را به آتش کشیدند. اما آتنی ها با استفاده از دیوارهای طولانی و ناوگان نیرومند خویش بر محاصره فایق آمده و اسپارتی ها را مجبور کردند که در زمستان به شهرشان برگردند.

بهار سال 430 ق.م. اسپارتی ها دوباره به آتن حمله کردند. پریکلس دستور اجرای نقشه ی قبلی را داد.اما این بار حادثه ی غیر منتظره ای اتفاق افتاد. یک کشتی حامل طاعون که از مصر رسیده بود، این بیماری هولناک را به زودی در کل شهر پخش کرد. در ظرف چند ماه ، 20% جمعیت آتن بر اثر طاعون جان سپردند. پریکلس نیز در میان تلفات بود.

با مرگ پریکلس،دو جناح سیاسی در آتن با هم درگیر شدند.یکی از این جناح ها به رهبری فردی به نام کلئون طرفدار ادامه جنگ تا پیروزی آتن بود ولی جناح دیگر به ریاست نیکیاس از صلح پشتیبانی می کرد.گرچه مجلس تا چند سال از سیاست های کلئون طرفداری کرد.

هر سال حمله ی اسپارتی ها به آتن ادامه می یافت و در مقابل آتنی ها نیز به وسیله ی ناوگان خود شهرهای ساحلی دشمن را مورد حمله قرار می دادند.نبردهای بی پایان تا 422 ق.م. ادامه یافت و در این زمان بود که کلئون در جنگ کشته شد و نیکیاس بر مجلس آتن مسلط شد. در 421 ق.م. میان آتن و اسپارت صلح برقرار شد.

اما این پیمان صلح به دلیل مخالفت تب و کورنت ، متحدان اسپارت ، عملاً اجرا نشد. در آتن نیز فردی به نام آلکیبیاد به قدرت رسید. او شخصی باهوش و دارای نفوذ کلام بود ولی برای افزایش شهرت و اعتبارش از هیچ عمل ناپسندی دریغ نمی کرد.

آلکیبیاد

آلکیبیاد

در سال 415 ق.م. آلکیبیاد نقشه ای کشید که هدف از آن ، حمله به سیراکوز در سیسیل بود. او معتقد بود که یورش به سیراکوز و فتح آن ، منابع لازم را برای نابودی اسپارت در اختیار آتن قرار می دهد.

با وجود مخالفت برخی از آتنی ها از جمله نیکیاس ، این نقشه پذیرفته شد و ناوگانی عظیم مرکب از یکصد و چهل کشتی به فرماندهی مشترک آلکیبیاد و نیکیاس به سمت سیراکوز به راه افتادند. پس از آغاز لشکرکشی ، برخی از دشمنان آلکیبیاد در آتن وی را به خراب کردن تندیس های مذهبی متهم کرده و او را برای محاکمه فرا خواندند. آلکیبیاد گریخت و به اسپارت پناه برد. او در آنجا تمام اسرار نظامی آتن را برای اسپارتی ها بیان کرد.

نیکیاس توانست لنگرگاه سیراکوز را محاصره کند اما در حمله ی اصلی کُند عمل کرد.هم زمان آلکیبیاد خائن اسپارتی ها را قانع کرد که حمله به سیراکوز، به آتن ضربه ی سختی وارد می کند. ناوگان اسپارت و سیراکوز در ساحل سیسیل از کندی آتنی ها استفاده کرده و آنان را محاصره کردند. در پاییز 413 ق.م. بزرگترین شکست نظامی تاریخ آتن رخ داد. آتنی ها توسط دشمنانشان محاصره و قتل عام شدند. پس از این شکست ، نیکیاس و فرماندهان آتنی اعدام شدند. باقیِ ارتش آتن سالهای طولانی در معادن سنگ سیسیل به بردگی گرفته شدند.

نبرد دریایی سیراکوز

نبرد دریایی سیراکوز در ۴۱۳ ق.م.

با وجود این شکست دهشتناک،آتنی ها ناوگان جدیدی ساخته و جنگ را ادامه دادند.گرچه جنگ به نفع آنان پیش نرفت. هنگامی که متحدان آتن شروع به ترک اتحاد دلوسی کردند ، این پولیس ورشکست شد. ضمناً اسپارتی ها ، به توصیه آلکیبیاد ، دژها و دیوارهای عظیمی در حومه آتن بنا کردند که باعث شد آتن همواره در محاصره باشد.

البته هنوز تفوق دریایی آتن مانع از شکست کاملش شده بود. در سال 412 ق.م. اسپارت با دشمن قدیمی اش ، ایران ، متحد شد. امپراتوری هخامنشی با تامین پول برای اسپارت ، به ساخت ناوگان دریایی برای آنها کمک کرد.

بدشانسی دیگر آتن،قطع ارتباط آن با مهاجرنشین های دریای سیاه بود که برایش غلات و خوراک تهیه می کردند.(405 ق.م.) این شکست بزرگ ، آتنی ها را با گرسنگی مواجه کرد. سرانجام در 404 ق.م. آتن تسلیم شد. اسپارتی ها دیوارهای طویلِ آتن را خراب کردند ، دموکراسی آن را از میان بردند و به عمر شکوهمند امپراتوری آتن خاتمه دادند.

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۸:۵۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

امپراتوری آتن

شکست ایران باعث افزایش قدرت آتن و اسپارت شد. اینک آتن در دریا پیشتاز بود و اسپارت در خشکی. اما یونان پس از جنگ با ایران، وارد دوره ای تازه از تاریخ خود شد که با ستیزه جویی ها و نبردهای آتن و اسپارت همراه بود.

میل آتنی ها به نشر دموکراسی خود در یونان ، خطری بزرگ برای اسپارت بود که هنوز نفوذ شاه و اشراف در آن برقرار بود. گرچه طی چند دهه نخست پس از جنگ با ایران ، آتن و اسپارت به مقابله و برخورد با هم نشتافتند. اسپارتی ها برخلاف آتنی ها ماجراجو نبوده و تحرکی از خویش نشان نمی دادند؛ در نتیجه ، با این کار خود ، دست آتن را برای گسترش قدرت و نفوذش در یونان باز گذاشتند. بین سالها 479 تا 457 ق.م. آتن امپراتوری بزرگی را تشکیل داد که بر بخش های وسیعی از مدیترانه تسلط داشت.

اگرچه ایرانیان رفته بودند اما هر لحظه احتمالِ حمله ای دیگر از جانب آنها وجود داشت. به همین دلیل در 479 ق.م. نمایندگانی از آتن، شهرهای ایونی و اکثر جزایر دریای اژه در جزیره ی مقدس دِلوس گرد هم آمده و اتحادیه دِلوسی را ایجاد کردند که هدف از آن،مقابله با تهدیدات امپراتوری هخامنشی بود.

از آنجا که آتن نیرومندترین عضو اتحادیه دلوسی بود، بی درنگ ریاست آن را برعهده گرفت و برای افزایش قدرت تهاجمی اتحادیه ،از هر عضو خواست برای تقویت آن ، مقداری پول یا کشتی به خزانه اتحادیه بپردازد.

نیروهای متحد دلوسی برای تلافی تهاجم ایران، بین سالهای 476 تا 469 ق.م. به آسیای صغیر حمله کردند. فرمانده این نیروها را کیمون ، پسر میلتیادس فرمانده یونانی ها در نبرد ماراتون ، بر عهده داشت.

امپراتوری آتن

نقشه امپراتوری آتن در ۴۳۱ ق.م.

 در این میان  قدرت در آتن در اختیار تمیستوکلس ،فرمانده نیروهای یونانی در سالامیس، گذاشته شد. او ناوگان آتن را تقویت کرد و با ساخت دیوارهای دفاعی عظیم به دور آتن ، قدرت شهر را برای مقابله با دشمنان بیشتر کرد.

اما در 472 ق.م. که آتنی ها او را به خاطر گرفتن رشوه برکنار کردند ، کیمون تبدیل به رهبر اول آتن شد. او آتن را به عبارتی تبدیل به رهبر و حاکم اتحادیه دلوسی نمود و با بقیه اعضا ، همانند اتباع آتن رفتار کرد.

تمیستوکلس

تمیستوکلس

به موازات پیشرفت و قدرت گیری آتن، اسپارت بین سالهای 478 تا 464 ق.م. دچار بلایای ناگوار طبیعی و سیاسی شد. ابتدا ، حکام اسپارت که در جنگهای یونان و ایران ، به عنوان قهرمان شناخته شده بودند ، با ایرانی ها مخفیانه به مذاکره پرداختند و به همین دلیل ، وجهه خود را از دست دادند.

در دهه 470 ق.م. همسایگان اسپارت در پلوپونز یعنی آرگوس ، الیس و مانتینه سیستم الیگارشی خود را به نفع نظام دموکراتیک آتن تغییر دادند.همچنین در 464 ق.م. زمین لرزه ای شدید اسپارت را ویران کرده و زمینه ی شورش بردگان را فراهم کرد. ارتش اسپارت در میان این مشکلات ، پس از مدت ها به زحمت توانست بردگان را سرکوب کند اما احیای اسپارتِ ویران شده از این نیز بیش تر زمان برد.

هم زمان در آتن، دوران شکوفایی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آغاز شده بود. آتنی ها پول اتحادیه دلوسی را برای ایجاد مهاجرنشین در حوزه مدیترانه صرف کردند. در ضمن ، پول مورد استفاده ی آتن،دراخما (درهم) به مرور زمان، پول رایج مدیترانه شد و چون ارزش زیادی داشت، اقتصاد آتن را رونق بخشید.

در داخل آتن،دوران رهبری کیمون به پایان خود نزدیک شد.وی که طرفدار برقراری روابط حسنه با اسپارت بود، از این طریق سبب رنجش مردم آتن گشت و همین موضع وی بود که باعث شد او را برکنار کنند.

پریکلس

پریکلس که به دلیل شکل غیرعادی سرش ، دستور داد که مجسمه هایش را همواره با کلاهخود نشان بدهند.

یکی از مخالفان کیمون ، مرد جوانی به نام پریکلس بود که امور آتن را در دست گرفت. این شهر در دوره ی ریاست او ، به اوج تازه ای از دستاورد های بی نظیر فرهنگی ، علمی و... رسید.

او ابتدا دیوارهای دفاعی آتن را که در زمان تمیستوکلس بنا شده بود، امتداد داد و شهر را در مقابل محاصره های طولانی حفاظت کرد. این گونه در هنگام حمله ی دشمن ، آتنی ها می توانستند در پشت دیوارها پناه بگیرند و ناوگان آتن ، برای آنها غذای مورد نیازشان را تامین کند.

پریکلس به تقویت دموکراسی آتن نیز اقدام کرد. در کنار این ، وی پرداخت حقوق برای خدمت دولتی را برای اولین بار ، با اجرا در آورد. همچنین، او آکروپولیس را که در زمان حمله دوم ایران ویران شده بود ، از نو ساخت.

این آخرین مشکلات آتن نبود.در سال 461 ق.م. مصری ها علیه امپراتوری هخامنشی شورش کرده و از آتن کمک خواستند. آتن نیروی نظامی بزرگی را به مصر فرستاد اما این نیروها در سال 454 ق.م. در شکستی بزرگ از دست رفتند. همچنین در دهه 440 ق.م. چندین دولت-شهر مطیع آتن ، مانند بوتیا ، مگارا و اوبوئه ، سر به شورش برداشتند و حکومت های دموکراتیک سبک آتنِ خود را کنار گذاشتند.اینک برای همه مشخص شده بود که آتن نتوانسته امپراتوری بزرگ خود را حفظ و کنترل کند.

البته همه چیز به نفع آتن پیش نرفت. تا سال 457 ق.م. اسپارت بر مشکلات خویش فایق آمده بود و اینک آمادگی مقابله با آتن را داشت. طی دو دهه بعدی ، آتن درگیر جنگ با کورنت ، آیگینا و تب شد که از جانب اسپارت حمایت می شدند. این جنگها منابع و توان آتن را به تحلیل برد.

صف آرایی اسپارت در مقابل آتن

صف آرایی اسپارت در مقابل آتن در ۴۳۵ ق.م.

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

۰۲ تیر ۹۱ ، ۱۸:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیل قاسمی

شما می توانید با عضویت در خبرنامه سایت، آخرین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.