امپراتوران بعدی لیائو از این هم موفق تر بودند و توانستند حکومتها سونگ و گوریو (دولتی در کره) را در برهه ای از زمان ، دستنشانده و خراجگذار خود کنند. شاید به همین دلیل است که واژه لیائو (به معنی آهن در زبان چینی) به آنان داده شد.
تنش میان جامعه سنتی مردم خیتان و آداب و سنن چینی یکی از ویژگیهای بارز این دودمان است. این تنش موجب بحرانهای متعددی در داخل امپراتوری شد. یکی از نمونههای بارز آن ، تغییر در تعیین جانشین امپراتور است. امپراتوران لیائو شیوه جانشینی چین را اقتباس کردند که براساس آن ، فرزند بزرگتر به حکومت می رسد و این برخلاف روش جانشینی مردم خیتان بود که نیرومندترین فرزند را به عنوان شاه انتخاب می کردند.
سربازان لیائو
البته ، امپراتور آبائوجی روش مناسبی برای کم کردن این تنش به کار برد : طبق فرمان او ، نواحی خیتاننشین باید به روش مردم خیتان اداره می شدند و نواحی جنوبی که ساکنان آن بیشتر از چینیها تشکیل می شد ، باید به وسیله نظام اداری سنتی چینی اداره می شدند.
دودمان لیائو به وسیله دودمان جین در سال 1125 میلادی از بین رفت. حکومت جین که به تازگی در شمال شبه جزیره کره توسط قوم جورچن تشکیل شده بود ، خیلی زود دست به توسعهطلبی زد و دودمان از پا افتاده لیائو را ضمیمه خاک خود نمود.
با این وجود ، دودمان لیائو به طور کامل از بین نرفت. گروهی از مردم خیتان در آسیای مرکزی حکومت قراخانیان را تشکیل دادند که در بخشی از تاریخ ایران دخالت و حضور آنان را می بینیم ؛ برای مثال ، قراخانیان باعث نابودی دولت سامانی شدند و از طرفی خود نیز بدست خوارزمشاهیان و مغولان از بین رفتند.
مجسمهای برجای مانده از دودمان لیائو
هنر جایگاه مهمی میان مردم خیتان داشت. نوع خاص موسیقی و هنرهای تئاتر که به شکلی سنتی ادا می شد ، توجه هر محققی را به خود جلب می کند. اگرچه ، جنگهای این دودمان توانسته هنر را تحت الشعاع خود قرار دهد.
لطفاً دیدگاههای ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
موفق باشید.