پس از مرگ یوستی نیانوس ، سه امپراتور دیگر (یوستینوس دوم ، تیبریوس دوم و ماوریکوس) به ترتیب به فرمانروایی رسیدند. آنان با مالیات های سنگین مخارج امپراتوری را تامین کرده و آن را سرپا نگه داشتند. اما مشکلات دیگری نیز برای بیزانس به وجود آمد.
در همین موقع ، قبایل لمبارد به شمال ایتالیا حمله و بخش بزرگی از قلمرو بیزانس را فتح کردند. در آفریقا نیز ارتش امپراتوری سرگرم نبرد با قوم صحرانشین بربر بود. سپس ، اقوام اسلاو که اهل روسیه ی کنونی بودند ، با یورش به بالکان و قسطنطنیه ، بیزانس را در معرض نابودی قرار دادند.
همچنین ، قوم آوار که پیش از آن متحد بیزانس بود ، در سال 582 میلادی به بالکان هجوم برد و آن را ویران کرد. امپراتوری تا 2 دهه مشغول نبرد با آوارها بود ؛ در حالی که ، شورش عمومی در پایتخت به سقوط خاندان سلطنتی منجر شد.
شورش در قسطنطنیه
امپراتور ماوریکوس فرد محبوبی در میان مردم نبود. از آنجا که نیروهای او مشغول پیکار با آوارها بودند، وی نیاز مبرمی به سرباز پیدا کرد. اما هزاران نفر برای فرار از خدمت سربازی به صومعه ها گریختند. در 602 میلادی ماوریکوس فرمان داد که صومعه ها درهای خود را به روی فراریان بندند.
این دستور وی باعث خشمگین شدن راهبان شد و آن ها با کمک آبی ها و سبزها بر علیه امپراتور شورش کرده و با کمک ارتش بالکان ماوریکوس و خانواده اش را کشتند. سپس ، ارتش بالکان یکی از فرمانده های جزء خود را به نام فوکاس ، بر تخت امپراتوری نشاندند.
فوکاس
هجوم ایرانیان
در همین زمان خسرو دوم (خسروپرویز) امپراتور ساسانی ، که داماد ماوریکوس بود ، به بهانه ی خون خواهی پدرزنش به بیزانس لشکرکشی کرد. بیزانسی ها که بر اثر سالها جنگ و انقلاب اخیر رو به تحلیل رفته بودند ، نتوانستند از قلمرو امپراتوری دفاع کنند.
فوکاس ارتش بیزانس را از بالکان فراخواند ولی در نبرد با ساسانیان شکست خورد و شام و مصر به دست لشکریان ایران افتاد. فوکاس تازه متوجه اشتباه خود شده بود ؛ در غیاب ارتش بالکان که به جنگ با ایران رفته بود ، آوارها تا عمق قلمرو بیزانس پیشروی کردند و حتی مزارع اطراف قسطنطنیه را غارت نمودند.
هراکلیوس
در 610 میلادی که امپراتوری به بدترین وضع تاریخ خود رسیده بود ، هراکلیوس ، پسر فرماندار آفریقا ، به قسطنطنیه آمد و فوکاس را کشت. سپس ، خود را امپراتور بیزانس نامید. تا ده سال بعد او ارتش را بازسازی کرد و روحیه ی مردم را بالا برد.
هراکلیوس
بازپس گیری قلمرو بیزانس
هراکلیوس در 626 میلادی با مشکل بزرگی مواجه شد. آوارها قسطنطنیه را محاصره کردند و از سمت شرق نیز ، ایرانیان به ناحیه ی بوسفور هجوم آوردند. هراکلیوس با قدرت بر آوارها و ارتش ساسانی غلبه کرد.
سپس ، تا دو سال بعد بیزانسی ها شام و مصر را دوباره از ایرانیان پس گرفتند و سرانجام در 628 میلادی که خسروپرویز در ایران سرنگون شد ، جنگ به اتمام رسید. او با گرفتن خسارات جنگی از ایرانیان ، خزانه ی بیزانس را بار دیگر پر کرد. اما درست 5 سال بعد دشمن دیگری سربرآورد که متصرفات بیزانس را یکبار برای همیشه از آن گرفت.
جنگ بیزانس و ساسانیان
حمله ی مسلمانان به امپراتوری بیزانس
اسلام که در عربستان ظهور کرد، تنها ظرف چند دهه به قدرتی برتر در جهان تبدیل شد. مسلمانان که بر پایه ی دستورات دینی دست به جهاد زده بودند ، به سوی شام و مصر پیشروی کردند. آنان در 635 میلادی بر سوریه مسلط شدند ؛ سپس ، در 637 وارد اورشلیم شدند.
اعراب در 641 میلادی ، هم زمان با مرگ هراکلیوس ، مصر را فتح کرده و در همان سال بر ایران مسلط شدند. در ادامه ی این فتوحات ، شمال آفریقا نیز در 698 به دست سپاهیان مسلمان افتاد.
بیزانس دیگر تاب مقاومت در برابر مسلمانان را نداشت ؛ زیرا ، هراکلیوس سالها با ایران جنگید و برای این کار هزینه ی زیادی پرداخت. هم ایران و هم بیزانس بر اثر این جنگ ها به تحلیل رفته و ضعیف شده بودند.
حمله ی اعراب به قسطنطنیه
اعراب در سال 674 میلادی برای ورود به اروپای شرقی ، به قسطنطنیه هجوم بردند اما این حمله به دلیل مقاومت نیروی دریایی بیزانس با شکست مواجه شد. سپس در717 دومین و آخرین تلاش آنان صورت گرفت.
بیزانس در 717 میلادی
سپاه 80 هزار نفری مسلمانان از پشت قسطنطنیه را محاصره کردند ؛ سپس ، در بیزانس فرماندهی به نام لئو قدرت را در دست گرفت. او همه ی کشتی های بیزانس را به آتش افکن یونانی مسلح کرد و به وسیله ی آنها ، ناوگان اعراب متشکل از 1800 کشتی را به آتش کشید.
نتایج جنگهای بیزانس
بیزانسی ها بی آنکه خود بدانند ، از تمدن غرب دفاع کردند. در حالی که مهاجمان مختلف برای ورود به اروپا از راه بیزانس یورش می بردند ، بیزانس این حملات را دفع کرد و به اروپای غربی اجازه داد تا تمدن خود را بنا کند.
این جنگ ها باعث ضعف بیزانس شد اما سبب شد آثار یونانی و رومی با گذشت زمان در داخل امپراتوری حفظ شده و در دوره ی رنسانس به اروپای غربی منتقل شود.
لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
موفق باشید.
دوست دارم با آدمهای خوب دوست باشم
دوست دارم روی هر چیزی که خوبه اسم خوب بگذارم
دوست دارم از راه های خوب به جاهای خوب برسم
دوست دارم مسیرهای خوب را برای شروع انتخاب کنم
دوست دارم با انتخاب خوب به آرامش برسم
دوست دارم با تصمیمات خوب موفقیت های خوب بدست آورم
دوست دارم به آدمهای خوب کمک کنم
دوست دارم همه خوبیها برای آدمهای خوب باشه
دوست دارم خوب احساس کنم و احساس خوبی داشته باشم
دوست دارم خوابهای خوب و رؤیاهای حقیقی ببینم
دوست دارم خوب و با احساس برقصم
دوست دارم چشمهام فقط خوبی ها را ببیند
دوست دارم خوبی ها بر زشتی ها غلبه کنند
دوست دارم همه آدم های بدبین، خوشبین بشوند
دوست دارم زمین پر بشه از خوبی ها
دوست دارم آدمها همدیگر را خوب و مهربان صدا کنند
دوست دارم همه آدمها نامهای خوب داشته باشند
دوست دارم عطرهای خوب را استشمام کنم
دوست دارم موسیقی های خوب گوش کنم
دوست دارم آهنگ های زیبا بنوازم
دوست دارم توی دنیا فقط خبرهای خوب باشه
دوست دارم حرفهای خوب بزنم
دوست دارم برای همه اتفاقهای خوب بیفته
دوست دارم فردی خوب برای همسری خوب باشم
دوست دارم فرزندی خوب برای مادرم باشم
دوست دارم همه به هم حرفهای خوب و قشنگ بزنند
دوست دارم صبح ها خوب و سرحال از خواب بیدار بشم
دوست دارم روح و جسم خوبی داشته باشم
دوست دارم همه دوستهای خوبی برای هم باشند
دوست دارم همه با هم خوب و با احترام برخورد کنند
دوست دارم آدمها در لحظات سخت و تنهایی به یاد هم باشند
دوست دارم همه کارهایم را با یاد خدا آغاز کنم
دوست دارم تجربه های خوب را بیاموزم
دوست دارم برای همه دعاهای خوب کنم
دوست دارم همه آدمها به آرزوهای خوبشون برسند
دوست دارم تقویم زندگی همه ما سرشار از جشن و شادی بشه
دوست دارم هر شب ستاره ها را تماشا کنم
دوست دارم درخشش نور خورشید را هر روز نظاره کنم
دوست دارم وقتی برف میاد آدم برفی بسازم
دوست دارم زیر بارون خیس بشم و آواز بخونم
دوست دارم همیشه خوب و پاک زندگی کنم
دوست دارم با صدای بلند از خدا تشکر کنم
دوست دارم از شمای دوست بخاطر اینکه اینهمه خوبی تشکر کنم