مسیحیت که توسط عیسی مسیح به جهانیان معرفی شده بود ، تا سده چهارم میلادی نتوانست جایگاه خود را در امپراتوری روم بیابد. در آن زمان ، مسیحیان اقلیتی مورد تنفر و تحت تعقیب بودند اما اقدامات کنستانتینوس باعث گردید که آنان بتوانند در آرامش زندگی کرده و همچنین با آزادی کامل ، قوانین دینی خود را به جای آورند.

آشوب ها و ناآرامی های سده سوم میلادی به رشد مسیحیت کمک کرد ؛ زیرا ، مردم روم پس از آن همه بلایا و سختی ها به این موضوع معتقد شدند که خدایانشان از حمایت آنان دست کشیده اند و به همین دلیل ، به سراغ خدای مسیحیت رفتند. همچنین مسیحیت همانند تمامی ادیان دیگر الهی برای همه ی مردم برابری را توصیه می کرد و قشرهایی از جامعه روم نظیر بردگان این پیامِ امیدوارکننده را با آغوش باز پذیرا می شدند.

در سال 305 میلادی دیوکلتیانوس از سلطنت کناره گیری کرده و ماکسیمیانوس را نیز به این کار ترغیب کرد. قرار بر این شد که گالریوس و کنستانتیوس ، آگوستوس های حکومت چهارنفره جدید شوند.

دیوکلتیانوس سردار برجسته ای به نام سِوِروس را به عنوان قیصر کنستانتیوس و ماکسیمینوس ، خواهرزاده گالریوس ، را به عنوان قیصر وی برگزید. اما مدتی بعد جنگ داخلی روم را فراگرفت. پسر کنستانتیوس یعنی کنستانتینوس پس از مرگ پدرش در 306 میلادی ادعای لقب اگوستوس کرد. او در 312 در ایتالیا با ماکسنتیوس ، پسر ماکسیمینوس ، روبه رو شد.

کنستانتینوس ارتشش را به سوی رود تیبر در نزدیکی پل میلویوس حرکت داد. در میانه ی راه ، او نمادی شبیه صلیب درخشان را در آسمان دید که در اطراف آن نوشته ی "با این پیروز شو" حک شده بود.

امروزه هنوز نیز مشخص نشده که این پدیده ای طبیعی بود یا فقط زاده ی تخیل کنستانتینوس. به هر حال ، او دریافت که این نماد سبب پیروزی اش شد. ماکسنتیوس به سوی پل میلویوس عقب نشست و در نبردی خونین ، مغلوب ارتش کنستانتینوس شد. روز بعد (29 اکتبر 312 میلادی ) ارتش کنستانتینوس وارد رم شد.

نبرد پل میلویوس

او در 313 میلادی با فرمانروای بخش شرقی امپراتوری ، والریوس لیکینیوس ، در میلان دیدار کرد و با وی پیمان اتحاد بست. این ملاقات به فرمان میلان شهرت یافت که آزادی مسیحیان را نیز در سراسر امپراتوری به رسمیت شناخت.

اگرچه،مدتی بعد این اتحاد به هم خورد. در 316 میلادی لیکینیوس بیانیه ی آزادی مذهبی را نادیده گرفت و مسیحیان را مورد آزار و پیگرد قرار داد. در نتیجه ، میان دو طرف جنگ درگرفت. نبرد نهایی در 3 ژوئیه 324 میلادی در آدریانوپل واقع در تراکیه رخ داد. لیکینیوس شکست خورد و اعدام شد و کنستانتینوس تا 13 سال بعد به عنوان فرمانروای مشترک روم شرقی و غربی حکم راند.

کنستانتینوس اول

بدعت آریوسی

کنستانتینوس هم رهبر سیاسی روم بود و هم حاکم معنوی آن. در صورتی که اختلافی میان اعضای کلیسا پیش می آمد ، کنستانتینوس به سرعت مانند میانجی وارد می شد و آن مشکل را حل می کرد.

در 325 میلادی ، ماجرایی بسیار پردامنه و خطرناک پیش آمد.آریوس ،کشیشی از اهالی اسکندریه مصر ، اعلام کرد که عیسی صفات الهی نداشته و در نتیجه ، ذات و طبیعی انسانی دارد. این نظریه به سرعت جهان مسیحی را به لرزه درآورد.

کنستانتینوس در همان سال شورایی از 200 اسقف را در نیقیه واقع در جنوب نیکومدیا تشکیل داد که نتوانست آتش این غائله را خاموش کند. این اختلافات تا 2 قرن بعد گریبانگیر مسیحیت شد و هیچ گاه به طور جدی حل نگردید.

ایجاد کنستانتینوپل

کنستانتینوس در اواخر دوره ی حکومت خویش ، شهر کنستانتینوپل یا قسطنطنیه را در تنگه بسفر ساخت که به مرور زمان تبدیل به پایگاه بزرگ مسیحیت شد. هدف اصلی کنستانتینوس از ایجاد این شهر ، بنای پایگاهی مستحکم برای محافظت از بخش شرقی امپراتوری بود. کنستانتینوپل مدتی بعد از مرگ کنستانتینوس ، پایتخت بخش شرقی امپراتوری روم شد.

مرگ کنستانتینوس

پیش از عیدپاک سال 337 میلادی ، کنستانتینوس بیمار شد و در همان لحظات آخر عمر ، غسل تعمید را به جای آورد.سرانجام،کنستانتینوس که به لقب کبیر نایل شده بود ، اندکی بعد درگذشت.

با مرگ کنستانتینوس جنگ داخلی میان فرزندانش درگرفت که عاقبت از میان آنها در 351 م. کنستانتینوس دوم به حکومت رسید اما وی نیز ده سال بعد بر اثر بیماری مرد. سپس ، یولیانوس یکی از خویشاوندان دور او قدرت را بدست گرفت. وی به خدایان قدیمی رومی اعتقاد داشت و به همین دلیل ، یولیانوس کافر شناخته شد.

یولیانوس کافر

او تنها ظرف 18 ماه حکومت خویش مسیحیت را در خطر انداخت و دوباره پرستش خدایان کهن رومی را مرسوم کرد ولی سرانجام در 363 میلادی در عملیاتی نظامی بر علیه ساسانیان کشته شد. پس از مرگ او ، کفر و الحاد به سرعت رو به انحطاط نهاد. امپراتوران بعدی با تغییرات وسیع در مراسم مذهبی کهن به رشد مسیحیت یاری رساندند. آخرین اقدام مهم ، تعطیلی مسابقات المپیک توسط تئودوسیوس اول بود که به عمر ادیان قدیمی روم پایان داد.

منبع مقاله : این مطلب برگرفته از کتاب روم باستان اثر آلبرماله می باشد.

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.