امپراتوری روم که در قرن سوم میلادی دچار مطائب و سختی های فراوان شده بود ، توانست طی 20 سال حکومتِ دیوکلتیانوس (284-305 میلادی ) خود را ترمیم و تجدید کرد و دوباره با قدرت سربرآورد. این دوره را ، که تا اوایل قرن 5 میلادی به طول انجامید ، عصر متاخر امپراتوری می نامند. با پایان این دوره ، امپراتوری روم مورد هجوم بربرها واقع شد و سرانجام در 476 میلادی از میان رفت.

دیوکلتیانوس اصلاحات عمده ای در کشور اجرا کرد. او دربار روم را به شیوه ی دربار ساسانی آراست ، خود را از دیگران پنهان نگه داشت تا به قتل نرسد ؛ هنگام مراسم رسمی باید دستان او را می بوسیدند و اعمال پر آب و تابی را انجام می دادند. دیوکلتیانوس همچنین جاسوسان ویژه ای را در گوشه و کنار کشور به کار گمارد و قدرت مطلقه ی امپراتور را به معنای واقعی افزایش داد.

او برای اداره ی آسان تر این امپراتوری وسیع در سال 286 میلادی ، سربازی از طبقه پایین به نام ماکسیمیانوس را ، که به تازگی به مقام مهمی در ارتش رسیده بود ، به لقب آگوستوس مقتخر ساخته و عملاً وی را شریک خود در اداره ی امپراتوری کرد. از آن پس ، دیوکتیانوس در شهر نیکومدیا واقع در آسیای صغیر به فرمانرواییِ بخش شرقی امپراتوری پرداخت و اداره ی قسمت غربی را به ماکسیمیانوس سپرد.

در سال 293 میلادی آن دو به تقسیم بیش تر قدرت امپراتوری دست زدند. هم دیوکلتیانوس و هم ماکسیمیانوس ، قیصرهایی را برای خود تعیین کردند : گالِریوس و کُنستانتیوس. حکومت این چهار تن به نام تتراکی شهرت یافت. اگرچه هنوز نیز دیوکلتیانوس فرد ارشد در میان این جمع بود.

ماکسیمیانوس

این افراد تغییرات مهمی در سیستم حکومتی اتخاذ کردند و واحدهای سیاری برای ارتش ایجاد کردند که وظیفه ی آنها جلوگیری سریع از ورود نیروهای بربر به داخل خاک امپراتوری بود. در اقتصاد نیز روش سرشماری برای آگاهی از تعداد زمین ها و ارزش آنها انجام شد و گام های مهمی برداشته شد اما برخی از سیاست های اشتباه دولت ، وضع اقتصادی را بدتر کرد و باعث نارضایتی عمومی در میان مردم شد.

برای مثال ، یکی از سیاست های کنستانتیوس ایجاد قانونی برای به ارث رسیدن مشاغل از پدر به فرزند بود که باعث شد کشاورزان وابسته به زمین شوند ؛ یعنی ، چیزی که باعث عقب ماندگی اروپا در قرون وسطی گردید.

                                گالریوس                                               کنستانتیوس

در این زمان ، روم توانست دوباره نظم و امنیت پیشین را بازیابد اما این امر بسیار زودگذر بود. روم به سوی انحطاط اقتصادی آرام پیش می رفت و نتایج آن سرانجام در قرن بعدی گریبان آن را گرفت.

منبع : این مقاله برگرفته از کتاب روم باستان اثر آلبرماله می باشد.

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.