پیشرفت کشاورزی یک دگرگونی مهم و حساس را در مصر باستان به وجود آورد: رشد حکومت. کشت و زرع پیشرفته جامعه را پیچیده تر کرده بود. برای آبیاری لازم بود حوضچه ها و مجاری ساخته و نگهداری شوند. بعد از سیلاب های سالانه، زمین ها باید برای کشت تقسیم می شدند. اضافه محصول باید انبار و در زمان نیاز توزیع می شد. داد و ستد باید هدایت می شد. نزاع بر سر مالکیت زمین باید حل و فصل می گردید. به تدریج برای برنامه ریزی و جهت دار کردن این فعالیت ها حکومتی از بین قبایل موجود تشکیل شد.
اغلب مصری ها به قبیله ای تعلق داشتند و هر دهکده ای در یکی از چند منطقه مستقل جای می گرفت. بر هر کدام از این مناطق یک رئیس حکومت می کرد که تمامی اهالی منطقه به وفاداری او اعتقاد داشتند. رئیس از پایتخت آن منطقه که معمولاً دهکده بومی خودش بود، بر منطقه حکمرانی می کرد.
در کنار مناطق قبیله ای، در مصر در دوره پیش از سلسله ها چند شهرستان وجود داشت. هریک از این شهرستان ها شامل یک شهر و حومه آن بود و پادشاهی بر آن حکومت می کرد که در واقع هم ردیف رئیس منطقه قبیله ای بود. شهرستان ها هم همانند مناطق قبیله ای بازار، خدای محلی، معبد و نماد قبیله حاکم یا خاندان گسترده مربوط به خود را داشت. شهرستان ها معمولاً وقتی پدید می آمدند که یک شهر از دیگر شهرها قدرتمندتر یا موفق تر می شد و رهبران آن منطقه نفوذ خودشان را به دهکده های مجاور گسترش می دادند.
کتیبه ای از مصر باستان